آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار


بایگانی
آخرین نظرات

چند سال پیش شنیدم آیت الله جوادی آملی در یکی از منابر خود می گفت:

«... او می‌شود کمیل بن زیاد نخعی اصحاب سرّ حضرت امیر؛ آن برادر دیگرش می‌شود حارث بن زیاد نخعی قاتل فرزندان مسلم؛ هر دو برادر هم ‌اند؛ از یک خانواده ‌اند. هم این می‌توانست مثل کمیل بشود؛ هم آن می‌توانست مثل حارث بشود. یکی با حسن اختیار خود این راه را طی می‌کند؛ دیگری با سوء اختیار خود این راه را طی می‌کند ...»

(صوت کامل و متن سخنرانی جوادی آملی:   http://www.iranseda.ir/fullGanjine/?g=1147656  ) 

سخن ایشان موجب شگفتی بسیار شد. بعدها دیدم که محمّد دشتی نیز در پاورقی ترجمه نهج البلاغه نوشته است:

«کمیل بن زیاد از یاران برگزیده امام على علیه السّلام و از بزرگان تابعین بود، و در خلوت امام راه داشت که در سال 82 هجرى به دستور حجّاج بن یوسف ثقفى شهید شد و از عبرتهاى تاریخ آن است که برادر او حارث‏ بن‏ زیاد شخصى آلوده و سفّاک بود که دو فرزندان مسلم را در کوفه سر برید.» (نهج البلاغة، ترجمه دشتى، ص599، ذیل نامه ی 61 خطاب به کمیل بن زیاد)

متأسفانه دشتی نیز هیچ گونه سندی برای این ادّعا مطرح نکرده است.

مورّخان نسب کمیل را چنین گفته اند: «کمیل بن زیاد بن نهیک بن هیثم بن سعد بن مالک بن الحارث بن صهبان بن‏ سعد بن مالک بن النخع من مذحج» (تاریخ ‏الطبری، ج‏11، ص664، دار التراث، بیروت) البتّه برخی نیز نام جدّ او را «عبدالله» نوشته اند. (الإصابة، ج‏5، ص485، دار الکتب العلمیة، بیروت)

با وجود جستجو در کتب رجال، تاریخ و حدیث، شخصی به نام «حارث» با این اصل و نسب پیدا نکردم. اگر شخص سرشناسی چون «کمیل» برادری به نام حارث داشت که در زمره اصحاب عبیدالله بن زیاد بوده است، لابدّ نام و نشانی از او در تاریخ پیدا می شود.

به مهمّ ترین منبع داستان طفلانِ مسلم، یعنی امالی شیخ صدوق رجوع کردم؛ شیخ صدوق هیچ اشاره ای به نام و نسب قاتل آن دو نکرده است. (نک: الأمالی ؛ صص83-88؛ نشر کتابچی ؛ چاپ ششم)

خوارزمی نیز داستان را به تفصیل و با قدری اختلاف آورده؛ ولی آن دو طفل را از نسل جعفر طیّار دانسته است. او نیز اشاره ای به نام قاتل نکرده است. (نک: مقتل الحسین(ع) ، ج‏2 ، صص54-58 ؛ نشر انوار الهدی، قم، چاپ دوم)

طبری، بلاذری و ابن کثیر نیز داستان را به صورت کاملاً مختصر روایت کرده و آن را مربوط به دو فرزند عبدالله بن جعفر دانسته اند. طبق گزارش آنان، قاتل از قبیله «طی» بوده است. (نک: تاریخ ‏الطبری، ج‏5، ص393- أنساب ‏الأشراف، ج‏3، ص226، دار المعارف، بیروت- البدایة و النهایة، ج‏8، ص171، دار الفکر، بیروت) بنابراین ممکن نیست برادر کمیل بن زیاد نخعی بوده باشد!

ابن سعد نیز ماجرا را همانند طبری امّا با جزئیّات بیشتر روایت کرده است. او نام قاتل را «عبدالله بن قطبة الطائی» دانسته است. (الطبقات‏ الکبرى، متمّم الصحابة- الطبقة الخامسة، ج1، ص478، دار الصدّیق، طائف) این ملعون همان کسی است که عون بن عبدالله بن جعفر را در معرکه کربلاء به شهادت رسانده است. (تاریخ‏ الطبری،ج‏5، صص447 و 469- الطبقات ‏الکبرى، خامسة1، ص477- الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ؛ ج‏2 ؛ ص107و ...) البتّه این احتمال می رود که میان نام قاتلِ «عون بن عبدالله بن جعفر» و نام قاتل دو فرزندِ دیگرِ عبدالله بن جعفر خلطی صورت گرفته باشد.

امّا نام «حارث» در این قصّه از کجا پیدا شده است؟

ملا حسین کاشفی -که صوفی و واعظ ناراستی بوده و تاریخ کربلا را تحریف کرده- از داستان طفلان مسلم نیز نگذشته و آن ماجرای کوتاه را به صورت داستانی دور و دراز پرداخته و جزئیّات و حوادث بسیار به آن افزوده که هیچ یک ریشه و اساسی ندارد.

به ادّعای کاشفی نام قاتل طفلان مسلم، «حارث بن عروة» بوده است. (روضة الشهداء، ص298، نشر نوید اسلام، قم، چاپ سوم) البتّه نقل او اعتباری ندارد؛ در عین حال بر مبنای همین نقل بی اعتبار نیز، نام پدرِ حارث، «عروة» بوده است نه «زیاد» ؛ پس ارتباطی با کمیل بن زیاد ندارد!

در نهایت معلوم نشد پای «حارث بن زیاد النخعیّ» برادرِ خیالیِ جناب کمیل بن زیاد -رَحِمَهُ الله- چگونه به داستان طفلان مسلم باز شد!

نظرات  (۱۵)

  • توی بیسواد هم که وجودت، پشیزی ارزش ندارد باید اول ادب بیاموزی
  • عبدالله ادب دوست
    پاسخ:
    جای متن پیام و نام نویسنده را وارونه پنداشته و هر یک را به جای دیگری نوشته اید!

    چنان که سواد و ادب را هم وارونه فهمیده اید.

    سلام

    به احتمال قوی ، از مکاشفات هپروتی جنابان عارف بالله و فانی فی الله هست!

     مکاشفات شاگردانی که استاد اعظمشان، ابن عربی ( که بگفته قاضی کبیرشان ! بعد از مقام معصومین از همه برتر هست ! ) با تکیه بر مکاشفات رحمانی خود! بر انبیای عظامی مثل حضرت نوح و هارون علیهما السلام اشتباه و خطا اثبات میکرد و برای عمر بن خطاب عصمت ، قائل میشد!

    پاسخ:
    وعلیکم السلام

    من تاریخ عرب را   دانشگاهی خوانده ام ، بار ها تصور اشتباه در سخنان بزرگان را داشته ام  چون سندی نمی یافتم  یا اسناد  با ضعف سند.

     همین را به شما عرض کنم  بنده که هیچ  بلکه جنابعالی و  خیلی ها نمی توانیم اصطلاحاً از بزرگان مُچ گیری کنیم. اینها تمام  ناشی از عدم تقوا  بلکه احساس حقارت و طلب بزرگی است. اگر 50 سال در حوزه درس خواندیم و معنی تقوای گفتار  را دانستیم آنگاه بطور علمی حق اظهارنظر شخصی داریم  نه حق ردّ  ، مگر با بیّنه 

    پاسخ:
    تا جایی که در وجدان خود می یابم، انگیزه ام در نوشتن این مطلب احساس حقارت و طلب بزرگی نبوده است.
    بینات هم بیان شده است. 


    اگر ملاحسین کاشفی صوفی دروغگو و واعظی تبهکار است پس چرا قول او را در عدم ارتباط برادری فیمابین کمیل و حارث، دلیل و حجت برای خود قرار داده ای؟ حالا دیدی خودت هم خیلی آدم سالمی نبودی و نیستی. در ضمن شما خیلی کوچکتر از آن هستی که بخواهی به علامۀ بزرگوار و فقیه برجسته و عالی مقام،  ایت الله جوادی آملی، اشکال کنی.

    پاسخ:
    اگر سیاق بحث را دقت کنید معلوم است که استناد به قصه کاشفی از باب ریشه یابی قصه جوادی آملی است و نه حجّت دانستن نقلّ او. 
  • عبدالله فانی
  • http://alasar.blog.ir/1400/02/29/Shebli

    نقد یکی دیگر از روایات مورد استناد آقای جوادی آملی در کتاب صهبای حج

     

     

    سلام در تحقیق و پژوهش نباید تعصب داشت، چه اشکالی داره یک طلبه جوان نظر استاد خودش را نقد کند. نقد استاد اصلا به معنای تحقیر او نیست.

     

     

     

     

     

    پاسخ:
    وعلیکم السلام تشکر

    خدا رحمت کنه آقا بهحت رو ، بعضی حرفهاشون فوق العاده ست ؛  یه جا فرمودن (چه خوبه که با معصوم معامله ی غیر معصوم نکنیم و همین طور با غیر معصوم  معامله ی معصوم ؛ ) بابا هر کلامی از غیر معصوم قابل نقده دیگه ! این همه رگ باد کردن نداره که !!! همین مطلب رو به گوش آقا جوادی برسونین یقیناً عوض میکنن نظرشون رو ، خود علما تعصب کشککی ندارن مثل ما ! 

    آقای مصباح  هم در کتاب فلسفه اخلاق این مطلب رو گفته که من ده سال پیش ایمیل زدم گفتم سندش رو بگید  خودشون گفتن اشتباه شده و اون دو برادر نبودند. 

  • سیدمحمدغضنفری
  • سلام

    اینکه دلیلی بر اثبات ادعای آقای جوادی پیدا نکردید دلیل بر رد قطعی ادعای ایشان نیست.

    آنچه با سند ارائه کرده اید این است:

    1)در تاریخ رجال شما نامی از حارث پیدا نکردید یا اصلا" می گیم نیامده.

    پاسخ:افراد زیادی نامشان درتاریخ رجال نیامده اینکه دلیل بر نبودنشان نیست.

    2)در امالی صدوق نامی از قاتل طفلان نیامده.

    پاسخ:پس نام قانل حارث هم می تواند باشد.

    3)طبری بلاذری و ابن کثیر قاتل را از قبیله طی دانسته اند.

    پاسخ:ممکن است حارث با دختری از قبیله ی طی ازدواج کرده یا به دلیلی دیگر به قبیله ی طی پیوسته باشد.اگر عضو قبیله ای بودن نسب شخص را مشخص می کند پس موسای نبی هم که از کودکی در خانه ی فرعون بزرگ شده و از اعضای دربار و هم قبیله فرعون به حساب میامده  از نسل فرعون محسوب می شود؟

    4)خوارزمی هم اشاره ای به نام قاتل نکرده.

    پاسخ:اینجا هم نام قاتل می تواند حارث باشد.

    5)ابن سعد نام قاتل را عبدالله بن قطبة الطائى ذکرکرده وگفته این همان قاتل عون بن عبدالله جعفر در کربلاست.

    پاسخ)پس طبق فرمایش خودتون ممکن است خلطی شده باشد .پس شاید قانل طفلان فردی غیر از این شخص باشد.و ممکن است حارث باشد.

    6)ملاحسین کاشفی که قابل استناد نیست قاتل را حارث بن عروة دانسته.

    پاسخ)اگر دروغگو بوده و اصلا" قابل استناد نیست که هیچ،اما اگر تحریف کرده و راست و دروغ را قاطی کرده ممکن است نام عروةرا درست گفته باشد اما به دلایلی مثلا" اینکه  نمیخواسته بخاطر محبوبیت جناب کمیل نزد شیعه مورد انتقاد قرار بگیره نام پدرحارث را عروة گفته باشد.پس نه می توان ادعای او را اثبات کرد و نه می توان رد کرد.

    روی هم رفته اگر دلیل قطعی برای اثبات نام قاتل طفلان دارید بیاورید.

    اگر دلیل قطعی و بدون جواب بر رد نام حارث دارید بیاورید.

    نکته ای دیگر:اینکه برادر جناب کمیل انسان بدی باشد چیزی از حرمت و قداست ایشان و قبیله شان  کم نمی کند کما اینکه انحراف پسر پیامبر اولوالعظمی چون نوح نبی اشکالی به این پیامبر بزرگ الهی وارد نمی کند.

    همینطور انحراف همسر لوط نبی.

    از اینها بالاتر انحراف همسر امامان معصومی چون امام حسن مجتبی و امام جواد علیه السلام تا جایی که در قتل این بزرگواران  مشارکت کردند کوچکترین اشکالی به عصمت و طهارت خاندان امامت و ولایت وارد نمی کند.

    آیا یکی از همسران پیامبر اسلام در جنگ جمل به مصاف علی بن ابیطالب نرفت؟

    هم در قرآن هم در روایات و هم در تاریخ بسیاری از این قبیل داستانها اومده ،من نمیدونم قاتل طفلان مسلم برادر جناب کمیل بوده یا نه اما شما نگران اثبات یا رد این مطلب  نباشید ،اینها همه عبرت است و چراغ راهی برای اهلش.

    ببخشید طولانی شد.التماس دعا

     

     

    پاسخ:
    وعلیکم السلام
    تشکر
    راه بررسی تاریخی این گونه نیست.
    یرحمکم الله

    الحمد لله مصنف زنده هست

    از خودشون بپرسید

  • قاسم ابن خلدون
  • مبحث برادر بودن این دو یکی از مهمترین مسایل بشری در طول هزار سال گذشته بوده. خداروشکر شما دانشمندا مشغولشید. خداوند اجرتان دهد. جواب دقیقشو پیدا کردید بگید خبر 20:30 پخش کنه همه فیض ببرند.

    پاسخ:
    موضوعات این چنین چون به واقعه کربلا مربوط است که از مهمترین وقایع تاریخ بوده، اهمیت دارد. جزئی‌ترین امور مربوط به وقایع سطح اول تاریخ، ارزش بررسی دارد؛ هر چند ممکن است بعضی افراد اهمیت آن را درک نکنند که اشکالی هم ندارد چون لازم نیست همه، در هر بحثی ورود کنند.
  • مهبد شکیبایی
  • ای طلبه جوان و جویای نام ، اگر با خود اندیشیده ای که با مباحث پیش پا افتاده کلامی می توانی آبرویی از یزرگی چون استاد علامه جوادی آملی حفظ الله ببری به تو هشدار می دهم و وصیت میکنم که از راه ناصواب بیرون شو چه که بزرگانی چون علامه جوادی از اشتباهشان هم نور و روشنی و درس و عب ت می تابد . حال حارث برادر جناب کمیل بوده یا نبوده ، همانطورکه خودت تحقیق کردی هیچ مورخی دقیقا اشاره نکرده است ولی اگر اندکی صاحب اندیشه بودی و بدنبال نفاق و خرده گیری و شکستن ارج بزرگان بودی به نتیجه سخن گهر بار حضرت علامه جوادی دقت میکردی که چه نتیجه زیبا و پر مغزی گرفتند . که بعید می دانم تو و همفکرانت در تمام عمر بتوانید چنین نقلی کنید . به دو عبارت حسن اختیار و سوء اختیار توجه کن که چه زیبا بیان میکند تفاوت بین انسانهایی که از یک پدر و مادر بودند و در یک خانه و بر سر یک سفره بودند و. نهایتا یکی محرم سر معصوم و دیگری دشمن و قاتل نزدیکان معصوم . شپا عده ای طلبه تفرقه افکن هستید ! چرا به این همه مطالعات و گشایش گره ها از صدها مطلب فلسفی و دینی و انسان شناسی و عمق ان یشه در فقه اسلامی و آثار مبارک که مرجع متدینین هست اشاره ای نمی کنی ؟؟؟ گیریم اشاره ای به مطلبی سهوا اشتباه افتد باید بی چشم و رویی در حدی باشد که به ایم بزرگمرد و عالم دینی اینطور بتازی ؟ هیهات ، هیهات که تو خود به مثابه آن مسلمان کم بصیرتی که که خطبه شقشقیه را در تاریخ برجسته کرد . تشبث به کلام برادر خواندن کمیل و حارث و ندیدن عبرت در کل سخن علامه جوادی به مانند سوال آن اعرابی است که در میان آن شور و هیجان و درد دل مولا اعرابی می پرسد اگر تا غروب افتاب به اندازه یک نماز وقت داشته باشیم و زمین هم زیر پایمان یک ف سخ در یک فرسخ از مس یا طلا باشد و آب هم نباشد چه کنیم ؟؟؟؟؟؟؟؟ نه آب داریم برای وضو و نه خاک داریم برای تیمم . از معصیت خود روی برگردان که تو خود حارث مسلکی ، آسمان از معصیت تو دریای خون است . 

    درود برشما، سعیکم مشکور ان‌شاءالله 

    طبیعتا عدم دلیل برای اثبات مدعای استاد عزیز حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله و مرحوم استاد دشتی رحمه الله تعالی دلیل بر عدم ثبوت مدعاست، اگر دلیلی بر مدعای این بزرگان هست خوب است حداقل شاگردان ایشان تبیین کنند

    قطعا ارزش تحقیق دارد

  • محمد صادق رضوی راد
  • باسلام وعرض ادب به دوست خوبنفس تحقیق خوب است ولی بعضی از تحقیقات مفید نیست حال جناب کمیل برادری مثل حارث داشته و حال حارث خوب یا بد دردی را و مشکلی را برطرف نمیکند البته تحقیق گردن خوب است و نقد هم با دلیل خوب است اصلا رشد علم در نقد است ولی به شرط اینکه مفید باشد و ما مگر چندتا مثل علامه جوادی املی داریم و باید اینقدر باز سر موصوعی عیر مفید خوده نگیریم جایگاه علما و امثال ایه الله جوادی املی باید خییلی حفظ شود.یاعلی

    انشالله موفق باشید و خدا شمارو حفط کنه

    درود برشما که به خود اجازه دادی در مسائل علمی در کمال رعایت ادب و احترام با فقها محاجه کنی و تفقد در مباحث داشته باشی ، و جای بسی تاسف برای مخالفین این امر که پیام هارو خوندم و دلگیر شدم از وجود مذهبی هایی با تعصب خشک مذهب که قطعا انتقاد علمی به مرجع را توهین تلقی و به آن می تازند هرچند بنده تحقیقی دراین باره نداشته و نظر شمارا رد یا قبول نمیکنم .

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی