آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار


بایگانی
آخرین نظرات

سید حسین یعقوبی قائنی در کتاب سفینه الصادقین مدعی شده حالتی از علم پیدا کرده که نحوه علم حق تعالی را درک کرده است!!!
او می نویسد:
"یک روز نیز آقاى لارى قدس سره ضمن صحبت هاى خود فرمود: خدا بنده ى جاهل را دوست ندارد.
حقیر که خود را عالم نمى دانستم بسیار ناراحت شدم و دلم شکست. به حرم امام حسین علیه السلام رفته، در آنجا عرض کردم: خدایا! تو مى دانى که من تنها تو را مى خواسته ام؛ لذا همتم را عمدتا در غیر فراگیرى علوم صرف نمودم. اکنون فهمیدم جاهل را دوست نمى دارى پس اگر دوست دارى عالم باشم مرا از علم بهره مند فرما.
به محض اینکه عرایضم تمام شد حالى پیدا کردم که قابل وصف نیست. همین قدر مى توانم بگویم که نحوه ى علم حق تعالى را درک کردم! سر تا پا علم بودم و همه ى وجودم درک شده بود. در آن حال متوجه شدم که علم حیات است و معناى حیات را درک کردم."

در پاسخ باید گفت: علم خدا عین ذات او است و هرگز ممکن نیست مخلوق حادث مرکب، کیفیت علم خداوند را که عین ذات او و احد و واحد است درک کند!
چنان که شیخ صدوق (رَحِمَهُ الله) در کتاب توحید از امام کاظم علیه السلام روایت کرده است:
"عِلْمُ اللَّهِ لَا یُوصَفُ مِنْهُ بِأَیْنٍ وَ لَا یُوصَفُ الْعِلْمُ مِنَ اللَّهِ بِکَیْفٍ وَ لَا یُفْرَدُ الْعِلْمُ مِنَ اللَّهِ وَ لَا یُبَانُ اللَّهُ مِنْهُ وَ لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ عِلْمِهِ حَدٌّ."
این روایت عالی را _که به اصطلاح از علوم ظاهری است_ مقایسه کنید با سخنان امثال یعقوبی که حاصل سیر در علوم _به اصطلاح_ باطنی است!!
همچنین محال است که علم مخلوق عین ذات آن باشد و گر نه جدایی میان آن دو ممکن نخواهد بود. مثلا در همین داستان اگر علم یعقوبی عین وجود و عین ذات او بود، چرا حال بوده است نه مقام؟!

 

نظرات  (۱۱)

سلام
آقا جون از حال به مقام میرسند لطفا ادامه مطلبش رو هم بخون 
پاسخ:
و علیکم السلام 
اگر بخواهیم یک سری حرفهای ذوقی بدون مبنا بگوییم و رد شویم بله این گونه می شود‌
اما اگر بنا است این حرف ارزیابی منطقی شود چنین چیزی ممکن نیست.
از نظر عقلی اگر علم ذاتی باشد محال است که صرفا حال باشد! چون یا این علم عین ذات است یا نیست اگر هست فقط زمانی از بین میرود که خود ذات از بین برود پس حال بودنش بی معنا است. و اگر هم عین ذات نیست پس مطلوب ثابت است.
  • علی محمد برنا
  • سلام علیکم  ایشاننفرنوده اند من بر علم خداوند احاطه پیدا کرده ام بلکه فرموده اند با نحوه احاطه علم الهی بر موجودات اشنا شدم واین که امام کاظم علیه السلام فرمودند علم الهی قابل وصف نیست نه اینکه اشنایی با نحوه آن محال است وگرنه امامان ع که وفق روایات خزانه داران علم الهی هستند با نحوه علم الهی اشنا نیستند؟ وخداوند که می فرماید : ولا یحیطون بعلمه الا بما شاء اگر خداوند بندهای را به چیزی از علم احاطه دهد با نحوه ان اشنا نمی شود ویا در حدیث شریف که فرمود عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی او مثلی این چنین بنده ا ی اشنای با علم الهی نمی شود ، نقد منصفانه باید بعد از فهم سخن دیگران باشد وگرنه افترا محسوب می شود و گناه کبیره است۵
    پاسخ:
    و علیکم السلام

    متوجه کلام یعقوبی و نقد من نشدید.

    یعقوبی مدعی است حالتی از علم برایش حاصل شد که کیفیت علم خدا را درک کرد! این یعنی مجانست علم یعقوبی و علم خدا و احاطه بر کیفیت علم خدا و کاملاََ باطل است.

    اما خزانه داران علم خدا هستند، یعنی علومی که خدا به بندگان برگزیده اش داده است نه علم ذاتی الهی.

    و چنین است آیه شریفه

    اما حدیث عبدی اطعنی اجعلک مثلی ... اولا ربطی به بحث ندارد چون قبل و بعدش را ببینید درباره تکوین است (کن فیکون) نه علم 
    ثانیا سند معتبری ندارد
    ثالثا مضمونش متشابه است و به فرض پذیرش باید به معانی صحیح خلاف ظاهر حمل شود.
    سلام علی من اتبع الهدی
    وقتی کج فهمی و نظرهای مغرضانه شماها را میخوانم و می بینم ذره انصاف در آن نیست. دلیل سر به چاه گذاشتن مولا ع و راز با چاه گفتن حضرت را بهتر میفهمم
    سلام علی من اتبع الهدی
    وقتی کج فهمی و نظرهای مغرضانه شماها را میخوانم و می بینم ذره انصاف در آن نیست, دلیل سر به چاه گذاشتن مولا ع و راز با چاه گفتن حضرت را بهتر میفهمم
  • علی محمد برنا
  • بفرمایید آشنا شدن با نحوه احاطه علم خداوند بر مخلوقات غیر از احاطه بر علم ذاتی خداوند است چرا خلط می کنید 
    پاسخ:
    دوست عزیز نحوه یعنی کیفیت
    علم خدا عین ذاتش است. واحد و احد و بدون جزء و ترکیب و رتبه و طبقه و ... است. لذا علم به کیفیت علم خدا همان احاطه بر ذات خدا است.
      العجب میگن علم حجاب میشه.راست میگن.بابا تو مشکل داری ناموسا.
    کتاب اقای یعقوبی رو که  خوندم کلی باهاش گریه.البته تو این چیزا رو نمیفمی.چون صغری و کبری یاد گرفتی و دنبال بندگی نیستی.بعدش هم شما هنوز اداب نقد کردن رو بلد نیستی.میدونی حس میکنم کینه داری.کینه هم از اثار خودخواهیه.خود خواهی هم نهی شده در روایات.(از لحنت معلومه کینه داری و الا اگر نقد داری میتونی خیلی با ادب نقد کنی نه اینکه اسم اقا رو بدون لقب بگی).

    با سلام

    این جانب نیز چند بار کتاب سفینه الصادقین را مطالعه نموده ام و استفاده کرده ام ولی به دلیل عدم تخصص کافی در مطالب علمی وارد نمی شوم  ولی دوستان ایشان (غیر از آقای علی محمد برنا) که برخی از اوقات به به جای بحث علمی به توهین و کنایه پرداخته اند که برای حفظ آبروی ایشان نیز مفید نیست.

    ای کاهش بحث ها مستقل از احساسات و عناد ادامه پیدا می کرد تا افرادی مثل این جانب که به روش شناخت عرفان هم علاقه دارم و هم سوال (اشکال) بیشتر روشن می گشت. خواهش می کنم با استدلال و سند صحبت کنید.

    پاسخ:
    وعلیکم السلام 

    آقای علی محمد برنا ای شما صبر می کردی و دیرتر شروع به پاسه دادن می کردید زیرا در زمان پاسخ گویی شما عزادار بودید و توجه کافی نمی توانستید بکنید. از طرفی کاملا یک شخص مستقلی از نظر روحی نبودید.

    بعضی از حرفاتون مثل انکار کنندگان روح و عالم غیبه. لازم نیست پشت سر این  سید انقدر حرف بزنی.کلا تو انکار کردن استادین. 

    متاسفانه ناقد غیرمحترم بسیار گستاخانه نقد کرده اند و آداب نقد رو رعایت نکرده اند.خدا بیدارشون کنه

    سلام علیکم میشه لطفا درباره این فرد کمی برای من توضیح بدید؟ چقدر قابل استناد هستند؟

    پاسخ:
    وعلیکم السلام 
    در همین وبلاگ دو سه مطلب درباره‌اش گذاشته شده.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی