آیا پیکر امام جواد (ع) سه روز زیر آفتاب ماند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
✍️ امیرحسن خوروش
در دوران معاصر بر فراز منابر مشهور شده است که پس از درگذشت امام جواد (ع) پیکر مطهّرشان تا سه روز به خاک سپرده نشد و همسرشان، ام الفضل، آن پیکر را از فراز بام بر زمین افکند.
این روایت در هیچ منبع متقدّمی یافت نمیشود و نخستین منابع یافتشدۀ آن مربوط به سدۀ دوازدهم هجری و پس از آن است. به عنوان نمونه، در جنات الخلود (پایان نگارش: 1127ق) آمده است: «گویند نعش مقدس آن حضرت را بعد از شهادت بامر معتصم ملعون از بام بزیرانداختند و قدغن شد کسی نزد او نرود تا چند روز بدان نهج افتاده بود و بوی مشک و زعفران از نعش مبارک آن حضرت ساطع میشد معتصم دید که این معجزه باعث تفضح او است گفت دفنش کردند و بقولی شیعیان اجتماع نموده نعش شریفش را برداشتند» (چاپ سنگی جنات الخلود، ص37). همچنین در أنوار الشهادة نوشتۀ حسن بن علی یزدی (۱۲۹۷ق) گفته شده است که ام الفضل، همسر امام جواد (ع)، پیکر ایشان را سه روز بر فراز بام گذاشت و مرغها، بالهایشان را برای پیکر امام، سایهبان کرده بودند (أنوار الشهادة، ص414). در این کتاب همچنین نقل دیگری آمده است: «آن ملعونه امر کرد که بدن منور را از بالای قصر انداختند به سمت طرق و شوارع عام و خلق عبور مینمودند و سؤال مینمودند که این جسد کیست که در کنار راه گذاشته است. میگفتند: جسد امام رافضیها است و تا سه روز به آن حال بود» (أنوار الشهادة، ص414-415).
🔺در نقد این گزارش متأخر که احتمالاً برگرفته از داستان دفن نشدن شهدای کربلا و نیز حکایت شهادت مسلم بن عقیل (ع) و امام کاظم (ع) است، میتوان به چند نکته توجه کرد:
1- مسمومشدن امام جواد (ع) به دست بنی عباس آنچنان مخفی صورت گرفته است که اگرچه قرائن تاریخی آن را تأیید میکند (نگر: حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص480-482)، روایاتی که ماجرای مسمومشدن امام را شرح دهند، در منابع کهن، مشهور نشده است و تنها در آثاری چون تفسیر عیاشی (ج1، ص320)، دلائل الإمامة (ص395)، عیون المعجزات (ص129)، و إثبات الوصیة (ص227) پذیرفته شده است تا جایی که نزد شیخ مفید خبری پیرامون مسمومشدن امام جواد (ع) ثابت نشده است (الإرشاد، ج2، ص295). این در حالی است که اگر پیکر امام از بام به پایین انداخته و در معبر عمومی رها میشد، دستداشتن بنی عباس در شهادت ایشان ظاهر میگشت و لازم میبود که منابع شیعی و سنی در کشتهشدن امام اختلافی نکنند.
2- در منابع تاریخی، نمودهای بسیاری از احترام -هرچند ظاهری- حاکمان عباسی به امام جواد (ع) دیده میشود. امام جواد (ع) داماد مأمون عباسی بودهاند (المحبر، ص62؛ تاریخ الطبری، ط دار التراث، ج8، ص566؛ مروج الذهب، ج3، ص441؛ عیون أخبار الرضا، ج2، ص147؛ مقاتل الطالبیین، ص456؛ الإرشاد، ج2، ص281؛ جمهرة أنساب العرب، ص24) و چون ایشان پس از شهادت امام رضا (ع) بر مأمون وارد شدند، مأمون ایشان را اکرام کرد و مال فراوانی به ایشان داد (تاریخ الإسلام للذهبی، ت بشار، ج5، ص245). همچنین گفته شده است که امام جواد (ع) در آخرین حضورشان در بغداد مهمان معتصم عباسی بودند (تاریخ بغداد، ج3، ص265). پرواضح است که با شأن اجتماعی امام جواد (ع) در نزد عموم مردم و نسبشان به پیامبر خدا (ص) و با این احترام ظاهریای که در میان خاندان عباسی داشتند، هرچند که این خاندان در خفا قصد کشتن امام را داشته باشند، بسیار بعید است در ملأعام اینگونه به پیکر مطهّر امام توهین و جسارت کنند.
3- در گزارشی که در آن ام الفضل، همسر امام، قاتل ایشان دانسته میشود، گفته شده است که او پس از مسمومکردن امام و پیش از جانسپردنشان از کار خود پشیمان شد و گریست (إثبات الوصیة، ص227؛ دلائل الإمامة، ص395). با توجّه به این گزارش بعید به نظر میرسد ام الفضل که همسر جوانش (امام جواد) را با اغوای دیگران مسموم کرده است و بعد از کارش پیشمان گشته، پس از درگذشت همسر جوانش مبادرت به هتک حرمت پیکر ایشان بکند و سه روز از دفن آن امتناع کند و در آخر نیز بخواهد که آن پیکر را از فراز بام به زمین بیاندازند!
4- در صورت پذیرش گزارشهایی که درگذشت امام جواد (ع) را به وسیلۀ سمّی میداند که برخی از عباسیها به آن حضرت داده بودند، باید گفت که این شیوۀ بهقتلرساندن، برای آن بوده است که خاندان عباسی دربارۀ درگذشت امام متّهم نشوند. از این رو، پایین انداختن پیکر امام از بام، به کلّی غرض این خاندان از قتل امام را نقض میکند و همگان از رخداد این فاجعه مطّلع میشوند.
5- در منابع تاریخی شواهدی دیده میشود از آنکه خاندان عباسی قصد داشتهاند خود را عزادار امام جواد (ع) جلوه بدهند تا جایی که گفته شده است ام الفضل، دختر مأمون و همسر امام جواد (ع)، پس از درگذشت ایشان به ظاهر بسیار اندوهگین شده بود و مردمان نزد او رفته، به او تسلیت میگفتند (مناقب آل أبی طالب، ج4، ص394؛ مشابه: عیون المعجزات، ص124؛ مهج الدعوات ومنهج العبادات، ص36؛ الأمان من أخطار الأسفار والأزمان، ص74) و نیز گفته شده است که هارون الواثق بالله بن أبی إسحاق المعتصم العباسی، که فرزند خلیفۀ آن زمان بوده، نماز میّت بر امام جواد (ع) خوانده است (مروج الذهب ومعادن الجواهر، ج3، ص464؛ تاریخ بغداد، ج3، ص267؛ کشف الغمة، ج2، ص345). روشن است که اگر پیکر امام در ملأعام هتک میشد و حکومت عباسی دستش را در قتل امام علنی میکرد، مردمان به ام الفضل تسلیت نمیگفتند و فرزند خلیفه، عهدهدار خواندن نماز میّت بر امام نمیشد.
بنابر آنچه گذشت، اگر گزارش متأخری که از دفن نشدن پیکر امام تا سه روز میگوید، در کنار گزارشها متقدم پذیرفته شود، لازم میشود که بنی عباس در حیات امام جواد (ع) ایشان را به خود نزدیک کنند و در ظاهر اکرام و تجلیل کنند آنگاه ایشان را مخفیانه با سم به شهادت برسانند و پس از آن، غرض خود را نقض کرده، امام را از بام به زیر اندازند و دست خود را در کشتن امام علنی کنند و پس از آن دوباره به اکرام پیکر آن حضرت بپردازند و بر آن نماز بخوانند و مردمی هم که دیده بودند ام الفضل دختر مأمون عباسی علناً در کشتن حضرت دست داشته است، بیایند نزد او و به او تسلیت عرض کنند! واضح است که پذیرش چنین سیرِ مضطربی معقول و واقعبینانه نیست.
جزاک الله