از رجال بخاری و مسلم!
یکی از رجالِ صحیح بخاری و صحیح مسلم، ابو العباس سائب بن فروخ (د. بعد از 136ق) شاعر مکی نابینا است (بخاری، الصحیح، ج2، ص54؛ ج4، ص160؛ ج5، ص156؛ ج8، ص3، 23؛ ج9، ص140؛ مسلم، الصحیح، ج2، ص815؛ ج4، ص1975).
مرزبانی (297-384ق) شخصیت ابوالعباس مکی را در یک جمله کوتاه و رسا چنین وصف کرده است: «کان هجاء خبیثا فاسقا مبغضا لآل رسول الله صلى الله علیه وسلم، مائلا إلى بنی أمیة مداحا لهم.» (او شاعری هجوسرا، بدزبان و هرزهگو بود. دشمن آل رسول (ص) بود؛ به بنی امیه گرایش داشت و آنان را مدح میکرد.) (مغلطای، إکمال تهذیب الکمال، 5/ 203) یاقوت حموی نیز نوشته است: «وکان منحرفا عن آل أبی طالب مائلا إلى بنی أمیة مادحا لهم» (معجم الأدباء، 3/ 1341). ابوالعباس عثمانی بود و حبّ امیرالمؤمنین ع را گمراهی میدانست و در این باره خطاب به ابوالطفیل سروده است: «لقد ضلوا بحب أبی تراب ... کما ضلت عن الحق الیهود» (با دوستی ابو تراب گمراه شدند آن چنان که یهودیان از حق گمراه شدند.) (تاریخ ابن أبی خیثمة - السفر الثانی، 1/ 584). بنی امیه از شام برای او در مکه جایزه میفرستادند و اشعار او در مدح و رثاء بنی امیه و هجو زبیریان مشهور است (الأغانی، ج16، ص465-471).
بنابر یک حکایت، ابو العباس عاشق زن شوهرداری شد و برایش پیام عاشقانه میفرستاد و طی داستانی که نقلش مناسب نیست، گرفتار شوهر آن زن میشود (الأغانی، ج16، ص466؛ ابن الجوزی، أخبار النساء، ص179؛ مغلطای، إکمال تهذیب الکمال، 5/ 204). البته این داستان به بشار بن برد نیز نسبت داده شده؛ اما ابو الفرج انتساب آن به ابوالعباس را قویتر میداند (ابو الفرج، الأغانی، ج3، ص163). به هر حال انتسابِ چنین داستانی به او بیانگر شخصیت و روحیاتِ او است. از شاعری هرزهسرا که خود را برای لقمه نانی بر آستان بنی امیه آویخته و هر کس به او نوالی ندهد حتی موالی خود را هجو میکند (مغلطای، إکمال تهذیب الکمال، 5/ 203) چه انتظاری میرود؟
با این احوال جالب است که رجالیانِ اهل سنت این شاعر هرزهسرا را توثیق کردهاند مثلاً مسلم بن الحجاج نیشابوری میگوید: «أَبُو الْعَبَّاسِ السَّائِبُ بْنُ فَرُّوخَ، مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ ثِقَةٌ عَدْلٌ» (مسلم، صحیح، 2/ 815). واقعاً جای سؤال است که مسلم بر چه اساسی این شخص را «عدل» شمرده است؟ به لحاظ تاریخی آن چه ثابت است، این است که او شاعری مداح بنیامیه، دنیاطلب، هجوسرا و منحرف از اهل بیت (ع) بوده است. این چهره کلی و واقعی است که از او در تاریخ نمود یافته و بر روایات و حکایاتِ جزئی -قابل رد و قبول- استوار نیست. حال ملاک عدالت چیست؟ عدالت سائب بن فروخ، از دشمنیاش با امیرالمؤمنین علی (ع) و آل رسول (ص) احراز شده؟ یا از دوستیاش با بنیامیه؟ یا از هجو گفتنش برای مردم؟ یا از خنا و بدزبانیش؟ یا از پولدوستی و دنیاپرستیاش؟