آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار


بایگانی
آخرین نظرات

بسم الله الرّحمن الرّحیم

علی عادل زاده

           در  ناف  دو  علم  بوی  طیب  است    

       و  آن  هر   دو   فقیه   یا   طبیب    است

                                                                                                       (نظامی گنجوی)

    العلم علمان، علم الأدیان و علم الأبدان. (علم، دو چیز است: علم دین‌ها و علم بدن‌ها). در برخی منابع نه چندان متقدّم، این حدیث، به صورتِ مرسل و بی‌سند به پیامبر اسلام (ص) نسبت داده شده است. مثلاً کراجکی (449ق) (معدن الجواهر، ص25؛ کنز الفوائد، ج‏2، ص107) و سنایی غزنوی (545ق) (حدیقة الحقیقة، باب5) آن را به پیامبر ص نسبت داده‌اند. ابن فندق (565ق) این جمله را به صورت حدیث نبوی از طبیبی به نام أبو الفرج علی بن الحسین بن هندو با شرح آن  حکایت کرده است (تتمة صوان الحکمة، ص١٨). همو در جای دیگر، در انتساب آن به پیامبر (ص) یا شافعی تردید کرده است (تاریخ بیهق، ص96-97). در هر حال می‌توان گفت: چنین حدیثی بدون اصل و در میان محدثان ناشناخته بوده است؛ از این رو جمعی از موضوعات‌نویسان عامه آن را از احادیث جعلی برشمرده‌اند (نمونه: الصغانی، الموضوعات، ص38).

    نکته‌ی مهم آن است که این حدیث پیش از انتساب به پیامبر (ص) به عنوان سخنی منسوب به شافعی شناخته می‌شده است. مثلاً ابن ابی حاتم رازی (327ق) (آداب الشافعی و مناقبه، ص244)، ابن عبد ربه (328ق) (العقد الفرید، ج2، ص78)، ابن حمکان (405ق) (الفوائد، ح17)، سلمی (412ق) (طبقات الصوفیة، ص٣٥٩)، ابو نعیم اصفهانی (430ق) (حلیة الاولیاء، ج9، ص142)، بیهقی (458ق) (مناقب الشافعی، ج٢، ص١١٤)، ابن عبد البرّ (463ق) (الانتقاء)، خواجه عبد الله انصاری (481ق) (طبقات الصوفیة)، ابو الحسن طیوری (500ق) (الطیوریات، ج4، ص1164)، سبط بن الجوزی (654ق) (مرآة الزمان، ج١٣، ص٤٠٦)، این جمله را عیناً یا با اندکی تفاوت لفظی غالباً با ذکر سند- از شافعی روایت کرده‌اند.

    برخی نیز مانند ثعلبی (427ق) (الکشف و البیان، ج12، ص339) این جمله را ضمن حکایتی مرسل، از زبان طبیب نصرانی هارون الرشید نقل کرده‌اند.

    تعیین این که این جمله در اصل از کیست و از کجا پدید آمده است، نیازمند پژوهش‌های بیشتری است؛ امّا اجمالاً می‌توان اطمینان داشت، که انتساب آن به شافعی، بر انتسابش به پیامبر ص ترجیح دارد؛ زیرا منابع آن کهن‌تر، معتبرتر و تعدادش بیشتر است. همچنین سند آن به ظاهر متّصل و متعدّد است، بر خلاف انتسابش به پیامبر ص که سندی ندارد. از این گذشته متن آن نیز با شافعی تناسب بیشتری دارد، زیرا شافعی علاوه بر فقه، در طبّ نیز، دستی داشته است (تاریخ الاسلام، ج14، ص333) و جملات طبی زیادی به او منسوب است (همان؛ ابن ابی حاتم، آداب الشافعی ومناقبه، ص٢٤5-246). از این رو جملات دیگری نیز از شافعی درباره‌ی طبّ و مقایسه‌ی آن با فقه در دست است که کاملاً هماهنگ و همسو با جمله‌ی مورد بحث است؛ مانند:

  1. «لا تَسْکُنَنَّ بَلَدًا لا یَکُونُ فِیهِ عَالِمٌ یُفْتِیکَ عَنْ دِینِکَ، وَلا طَبِیبٌ یُنْبِئُکَ عَنْ أَمْرِ بَدَنِکَ» (ابن ابی حاتم، آداب الشافعی ومناقبه، ص٢٤٤).
  2. «لا أعلم عِلْمًا بعد الحلال والحرام أنبل من الطّبّ، إلّا أنّ أهل الکتاب قد غلبونا عَلَیْهِ.» (تاریخ الإسلام، ج١٤، ص٣٣٣)
  3. کان الشّافعیّ یتلهف على ما صنع المسلمون من الطّبّ ویقول: ضیعوا ثُلُث العِلْم، ووکّلوه إلى الیهود والنّصارى (همان).

    چنان که می‌بینیم این سه جمله نیز مانندِ جمله «العلم علمان»، علم طبّ را در کنار و همسنگِ علم فقه قرار داده‌اند. درباره‌ی جمله آخر باید توجّه داشت که در آن علم طبّ به جای نیمی از دانش، یک سوم دانش تلقّی شده است. این نسبت، همسو با تقسیم‌بندی دیگری است که سلماسی (550ق) به شافعی نسبت داده است:

«قال الشافعی: العلوم ثلاثة: ‌علم ‌الأبدان، وعلم الأدیان، وعلم الدیوان، فأما ‌علم ‌الأبدان فالطب، وأما علم الأدیان فالفقه، وأما علم الدیوان فالحساب.» (منازل الأئمة الأربعة، ص٢١٢)

    البته به مرور زمان، نسخه‌های سه‌تایی و چارتایی دیگری نیز برای تقسیم‌بندی علوم ارائه شده است؛ مثل این روایت منسوب به امیر المؤمنین (ع): وَ قَالَ ع‏ الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ الْفِقْهُ‏ لِلْأَدْیَانِ‏ وَ الطِّبُّ لِلْأَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَانِ. (تحف العقول، ص208) که برخی نیز آن را در قالب داستانی به حسن بصری نسبت داده‌اند! (یغموری، نور القبس، ص١) و راغب اصفهانی (502ق) نیز آن را تنها به عنوان یک «قیل» روایت کرده است (محاضرات الأدباء، ج1، ص59). در یک «قیل» سه‌تایی نیز، هندسه به جای نحو نشسته است (درر الحکم لأبی منصور الثعالبی، ص٥٤؛ محاضرات الأدباء، ج1، ص59).

    در یک نسخه‌ی چهارتایی منسوب به پیامبر ص، نجوم هم افزوده شده است: «الْعُلُومُ أَرْبَعَةٌ الْفِقْهُ‏ لِلْأَدْیَانِ‏ وَ الطِّبُّ لِلْأَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَانِ وَ النُّجُومُ لِمَعْرِفَةِ الْأَزْمَانِ.» (معدن الجواهر، ص40؛ کنز الفوائد، ج‏2، ص109) هر چند پیش از آن، ابوحیان توحیدی (حدود400ق) این نسخه‌ی چهارتایی را به «بعض السلف» نسبت داده‌ است (البصائر والذخائر، ج1، ص101).

    اما داستان به همین جا پایان نیافته و بعدها یک نسخه‌ی تجمیعی پنج‌تایی نیز به امیر المؤمنین ع نسبت داده‌اند تا اختلاف را از میان بردارند:

«ویروى عن علی کرم الله وجهه: العلوم خمسة: ‌الفقه ‌للأدیان والطب للأبدان والهندسة للبنیان والنحو للسان والنجوم للزمان ذکره فی مدینة العلوم.» (محمد صدیق خان قنوجی، أبجد العلوم، ص٤٣٢)

به نظر می‌رسد با گسترش و تنویع روزافزون علوم و فنون، این نسخه‌های پنج‌تایی و شش‌تایی و هفت‌تایی دیگر کارایی خود را از دست داده و حدیث‌سازان باید چاره‌ای اساسی‌تر بیندیشند!

 

نظرات  (۱)

علوم جدید و تکنولوژی، مختص سبک زندگی ماده گرایی غرب بر محور تفکر اومانیستی است که محرّک آن نظام سلطه و سرمایه می باشد و مسلمانان نباید نظام آموزشی خود را بر اساس این علوم قرار دهند.

تمدن بدلی bornos.blog.ir

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی