آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار


بایگانی
آخرین نظرات

بسم الله الرّحمن الرّحیم

اتّهام بی‌پایه تحریف زیارت جامعه به شیخ صدوق (ره)

                                                                                                                علی عادل زاده

                                                                                                                 ۱۴۰۰/۹/۴ش

بخش ۱: درآمد

چنان که می‌دانیم زیارت جامعه از میراثِ حدیثی شیخ صدوق (م۳۸۱ق) است و منابعِ بعدی نیز آن را از شیخ صدوق نقل کرده‌اند. کفعمی (م۹۰۵ق) تحریری از زیارت جامعه کبیره آورده که تفاوت‌های قابل توجه و زیادات چندی نسبت به روایت صدوق دارد (کفعمی، البلد الامین، ۲۹۷). البته مجلسی مشابه تحریر کفعمی را از مزار عتیق نیز نقل کرده است (بحار، ۹۹ /۱۴۶).

مرحوم محدّث نوری احتمال داده شیخِ صدوق این زیارت را مختصر کرده و برخی فقرات آن را که موافق با اعتقادش نبوده، حذف کرده باشد (نوری، مستدرک، ۱۱/ ۱۷۰). این احتمالِ بی‌اساس بدون ارائه هیچ شاهد و قرینه‌ای مطرح شده، در حالی که قاعده طبیعی در تحقیق آن است که وقتی با دو تحریر از یک روایت روبرو هستیم که یکی هم مسند است و هم ۵ قرن بر دیگری متقدّم است؛ و دیگری متأخر، مرسل و منبعش ناشناس است؛ باید تحریر نخست را ترجیح داد و تحریر دوم را به جهتِ احتمال قویِ تحریف و زیادت، کنار نهاد. امّا متأسّفانه میل به درست‌پنداشتن هر روایت و خوش‌بینی بیش از حدّ به هر خبری، باعث شده محدّث نوری (ره) از این قاعده طبیعی غافل گشته و متنِ کفعمی را درست و مسلّم فرض کرده؛ این احتمال بی‌اساس را در حقّ شیخ صدوق (ره) روا دارد.

متأسفانه این سخنِ محدّث نوری (ره) به دستِ غالیان افتاده و زبانِ ایشان را بر شیخِ صدوق (ره) دراز کرده است. از این رو در ادامه به مقایسه متنِ دو تحریر پرداخته و نشان می‌دهیم کدام یک از دو تحریر اصل و کدام یک تحریف شده است. 

 

بخش ۲: توهّم ناسازگاری زیادات تحریر کفعمی با عقاید شیخ صدوق

ابتدا لازم است ببینیم آیا اساس ادّعای غلوانگاری زیادات تحریر کفعمی در نظر شیخ صدوق (ره) -چنان که مدّعای غالیان معاصر است- درست است یا پیش فرض و تحکّمی باطل است؟

میرزا حسین نوری (ره) درباره زیادات تحریر کفعمی می‌نویسد: «لَا یُوَافِقُ جُمْلَةٌ مِنْهَا لِمُعْتَقَدِهِ فِیهِم» (نوری، مستدرک، ۱۱/ ۱۷۰). نخستین اشکال به فرمایش ایشان این است که به اعتراف ایشان، دستِ کم همه زیادات تحریر کفعمی با عقاید صدوق (ره) ناسازگار نیست؛ پس چرا باید صدوق این فقرات سازگار را حذف کرده باشد؟

به عنوان مثال تعابیری چون «مأوی السکینة»، «القائمین بحق الله»، «اصْطَنَعَکُمْ لِنَفْسِهِ»، «ایاه تعظمون»، «وَ تَلَوْتُمْ کِتَابَهُ وَ حَذَّرْتُمْ بَأْسَهُ» یا بخش طولانی مدح پیامبر (ص) (فَصَدَعَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِأَمْرِ رَبِّهِ وَ بَلَّغَ مَا حَمَّلَهُ وَ... تا آخر» چه ابهام و ناسازگاری با عقاید صدوق داشته که آن را حذف کند؟!

یک مقایسه ساده میان دو تحریر نشان می‌دهد که غالبِ زیادات تحریر کفعمی نسبت به تحریر صدوق از همین دست بوده و از جمله مضامین عادی شیعی یا حتی اسلامی -به معنای عام آن- است که نظائر آن در سراسر زیارت جامعه و دیگر روایات صدوق به فراوانی یافت می‌شود. با یک حساب سرانگشتی می توان دریافت زیادات تحریر کفعمی نسبت به تحریر صدوق بیش از ۷۶۰ کلمه است که در بدبینانه‌ترین حالت، تنها درباره حدود ۷۰ کلمه (یعنی حدود ۹٪) این توهّم می‌رود که با عقاید صدوق ناسازگار باشد. ۹۱٪ دیگر صرفاً مضامین خیلی عادی است که به هیچ وجه تصوّر غلوّانگاری درباره آن نمی‌رود و عین آن یا شبیه آن در میراث صدوق بسیار است.

از همین جا می‌توان دریافت که فرضیه حاجی نوری چقدر دور از واقع و نارسا است؛ چه این که در خوش‌بینانه‌ترین حالت تنها می‌تواند توجیه‌گر ۹٪ زیادات کفعمی باشد که ۹۱٪ دیگر، نقض‌کننده و گواه نادرستی این فرضیه است.

اما جالب آن که با بررسی دقیق‌تر روشن می‌شود که همین ۹٪ احتمالی نیز با عقاید صدوق ناسازگاری نداشته و شیخ صدوق نظائر آن را در کتب خود آورده که در ادامه شواهد آن بیان می‌شود.

 

بخش ۳:‌ مقایسه چند نمونه از زیادات تحریر کفعمی با روایات دیگر صدوق

 گفتیم که در بدبینانه‌ترین حالت، تنها درباره ۹٪ زیادات تحریر کفعمی ممکن است این گمان ابتدایی برود که با عقاید صدوق ناسازگار باشد. اما پس از بررسی معلوم می‌شود که همین ۹٪ نیز هیچ تعارض روشنی با عقاید صدوق نداشته بلکه خود صدوق نظائر آن را روایت کرده است. به چند نمونه توجّه کنید:

۱. «وَ بِمِفْتَاحِ مَنْطِقِکُمْ نَطَقَ کُلُّ لِسَانٍ وَ بِکُمْ یُسَبَّحُ الْقُدُّوسُ السُّبُّوحُ وَ بِتَسْبِیحِکُمْ جَرَتِ الْأَلْسُنُ بِالتَّسْبِیحِ وَ...»

شاید تصوّر شود که این جمله از جملاتی بوده که بر شیخ صدوق سنگینی کرده و آن را حذف نموده است؛ حال آن که صدوق همین مضمون را در همان کتابی که زیارت جامعه را در آن آورده نقل کرده است:

... فَکَیْفَ لَا نَکُونُ أَفْضَلَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ قَدْ سَبَقْنَاهُمْ إِلَى مَعْرِفَةِ رَبِّنَا وَ تَسْبِیحِهِ وَ تَهْلِیلِهِ وَ تَقْدِیسِهِ لِأَنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْوَاحُنَا فَأَنْطَقَهَا بِتَوْحِیدِهِ وَ تَمْجِیدِهِ‏  ثُمَّ خَلَقَ الْمَلَائِکَةَ فَلَمَّا شَاهَدُوا  أَرْوَاحَنَا نُوراً وَاحِداً اسْتَعْظَمَتْ أَمْرَنَا فَسَبَّحْنَا لِتَعْلَمَ الْمَلَائِکَةُ أَنَّا خَلْقٌ مَخْلُوقُونَ وَ أَنَّهُ مُنَزَّهٌ عَنْ صِفَاتِنَا فَسَبَّحَتِ‏ الْمَلَائِکَةُ بِتَسْبِیحِنَا... (ابن بابویه، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ۱/ ۲۶۲)

۲. «عَیْنِهِ وَ جَنْبِهِ»

ممکن است تصور شود عین الله و جنب الله خواندن امامان از نظر صدوق، افراط بوده لذا آن را حذف کرده است؛ حال آن که صدوق خود روایات مربوط به این تعابیر را آورده و شرح داده است (ابن بابویه، توحید، ۱۶۴-۱۶۸)

۳. «مشاکی نور الله» (مشاکی: جمع مشکاة)

ممکن است افراد ناآگاه تصوّر کنند این تعبیر از نظر صدوق سنگین بوده و آن را حذف کرده است؛ در حالی که صدوق خود در تفسیر آیه نور، روایات تطبیق مشکاة بر اهل بیت ع را آورده و توضیح داده است (ابن بابویه، التوحید، ص۱۵۷-۱۵۸).

و به همین ترتیب با بررسی بقیه موارد می‌توان دریافت که تقریباً هیچ بخشی از زیاداتِ تحریر کفعمی نیست که مخالفت صریحی با عقاید صدوق داشته باشد، به گونه‌ای که صدوق احساس نیاز به حذف آن کرده باشد. بلکه اگر زیادات تحریر کفعمی با بخش مشترک مقایسه شود، روشن می‌شود که اتفاقاً بخش‌های مشترک که صدوق آن را آورده معمولاً سطح بالاتری دارد و اگر قرار به حذف بود، می بایست آن بخش‌ها را حذف کند که نکرده است!!

بنابراین اگر کسی مدّعی است صدوق بخشی از تحریر کفعمی را به علّت عدم تحمّل و قصور معرفت حذف کرده، باید دقیقاً فقره مورد نظر خود را مشخص کند و بگوید چگونه دریافته که این فقره مخالف عقیده صدوق بوده است؟! در غیر این صورت ادّعای بدون دلیل و تهمت بی‌اساس است.

پس تا این جا معلوم شد فرضیه حاجی نوری بر خلاف شواهد است و باید به دنبال فرضیه دیگری در تبیین زیادات تحریر کفعمی بود.

 

بخش۴: طبیعی‌تر بودن نظم تحریر صدوق

یک راه خوب برای تشخیص تحریر اصیل‌تر، بررسی سیاق و تأمّل در مواضع وصل و فصل است. هر یک از دو تحریر که غیراصیل باشد، احتمالاً نشانه‌هایی از ناهماهنگی و ناپیوستگی در آن دیده می‌شود. نتیجه این بررسی به سودِ تحریر شیخ صدوق (ره) است. برای نمونه در تحریر شیخ صدوق آمده است:

«أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ کَمَا شَهِدَ اللَّهُ لِنَفْسِهِ وَ شَهِدَتْ لَهُ مَلَائِکَتُهُ وَ أُولُو الْعِلْمِ مِنْ خَلْقِهِ‏ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‏ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُصْطَفَى وَ رَسُولُهُ الْمُرْتَضَى أَرْسَلَهُ‏ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ‏ وَ أَشْهَدُ أَنَّکُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِیُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُکَرَّمُونَ...»

ابتدا شهادتین به صورت مختصر و سپس شهادت به امامت با تفصیل بیشتر بیان شده است. اما در تحریرِ کفعمی، به شهادت دوم ۳۰۰ کلمه افزوده شده که توازن متن را به هم زده است. همچنین چند شهادت و ذکرِ مظالم اعداء، میانِ شهادت به نبوت و شهادت به امامت فاصله انداخته که نظم طبیعی و منطقی ندارد. مقایسه با زیارت‌نامه‌های مشابه مؤیّد این درهم‌ریختگی است.

در نمونه‌ ساده‌تر، در تحریر صدوق آمده است:

«وَ شَأْنُکُمُ الْحَقُّ وَ الصِّدْقُ وَ الرِّفْقُ وَ قَوْلُکُمْ‏ حُکْمٌ‏ وَ حَتْمٌ وَ رَأْیُکُمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ»

اما در تحریر کفعمی دو کلمه «کلامکم» و «طبعکم» افزوده شده است:

«وَ شَأْنُکُمُ الْحَقُّ وَ کَلَامُکُمُ الصِّدْقُ وَ طَبْعُکُمُ الرِّفْقُ وَ قَوْلُکُمْ حُکْمٌ وَ حَتْمٌ وَ رَأْیُکُمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ کَرَمٌ»

مقایسه با روایتی از کافی نشان‌دهنده اصیل‌تر بودن تحریر صدوق و اضافی بودن دو کلمه «کلامکم» و «طبعکم» است:

«... شَأْنُکَ الْحَقُّ وَ الصِّدْقُ‏ وَ الرِّفْقُ‏ وَ قَوْلُکَ حُکْمٌ وَ حَتْمٌ وَ أَمْرُکَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ وَ رَأْیُکَ عِلْمٌ وَ عَزْمٌ...« (الکافی، ۱/ ۴۵۵)

 

بخش۵: علت افزوده شدن برخی عبارات به تحریر کفعمی

برخی عبارات اضافی تحریر کفعمی، نسبت به تحریر صدوق، ظاهراً در راستای دفعِ برداشت‌های نادرست و پاسخ به شبهاتِ اعتقادی افزوده شده است. مثلاً در چند جا نام خداوند پیش از اهل بیت (ع) افزوده شده، تا با رعایتِ سلسله مراتب، شبهه استقلال دفع شده باشد مثلاً به دو نمونه زیر دقت کنید: 

۱. وَ مُفَوِّضٌ فِی ذَلِکَ کُلِّهِ [إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ] إِلَیْکُمْ

عبارت داخل کروشه، در تحریر صدوق نیست. بدیهی است که حذف این عبارت نه تنها همسو با اعتقاد صدوق و از روی غلوانگاری نبوده؛ بلکه دقیقاً برعکس، افزودن این عبارت در راستای دفعِ شبهه استقلال و ردّ غلو است! این خود دلیل دیگری است بر نادرستی دیدگاه حاجی نوری. جالب آن که زیارت‌نامه‌هایی در منابعِ متقدم بر صدوق وجود دارد که در آن‌ها نیز عبارات مشابهی دیده می‌شود. این عبارات مانندِ تحریر صدوق است و در آن‌ها نیز از این افزوده (الی الله عز و جل ثمّ) اثری نیست (کافی، ۴/۵۷۹؛ کامل الزیارات، ۳۰۳، ۳۱۶).

۲. یَا وَلِیَّ اللَّهِ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً [کَثِیرَةً] لَا یَأْتِی عَلَیْهَا إِلَّا [رِضَى اللَّهِ وَ] رِضَاکُمْ

باز در این جا نیز حذف «رضی الله» نه تنها با مقصّر خواندن صدوق و اتهام او به غلو شمردن متن زیارت جامعه، سازگار نیست؛ بلکه دقیقاً برعکس، افزودن این عبارت برای دفع شبهه غلو و استقلال بوده است. در واقع این گونه عبارات در روزگاری به متن اصلی افزوده شده‌اند که مسأله «توسّل» و استقلال یا عدم استقلال ائمه (ع) در این موارد، محلّ بحث بوده است. ظاهراً به همین علّت است که در متن تحریر کفعمی، چندین بار کلماتِ هم‌ریشه و هم‌خانواده «توسّل» افزوده شده است.

علاوه بر این، برخی زیاداتِ کفعمی ممکن است ناشی از تذکّر یکی از منابعِ متقدّم به اختلاف نسخ بوده باشد. برای نمونه در موارد زیر کلمات افزوده شده به تحریر صدوق، شبیه کلمات قبل یا بعد است و احتمال دارد در اصل به عنوان نسخه بدل ذکر شده باشد.

اصْطَفَاکُمْ بِعِلْمِهِ [وَ اصْطَنَعَکُمْ لِنَفْسِهِ]

من أَتَاکُمْ نَجَا وَ ... [وَ منْ أَبَاکُمْ هَوَى]

بِکُمْ مُؤْمِنِینَ مُسَوَّمِینَ

وَ حِزْبِهِ وَ خِیَرَتِهِ وَ عَیْبَةِ عِلْمِهِ وَ حُجَّتِهِ [وَ عَیْنِهِ وَ جَنْبِهِ]

[مشَاکِی نُورِ اللَّهِ] وَ مَسَاکِنِ بَرَکَةِ اللَّهِ

احتمال افتادن یک لفظ به دلیل شباهت با لفظ دیگر نیز مطرح است. مورد اخیر «مشاکی نور الله» در مزار ابن مشهدی به روایت از صدوق در زیارت جامعه آمده است (مشهدی، المزار الکبیر، ۵۲۵)

 

بخش۶: مشابهت زیاداتِ تحریر کفعمی با زیارت‌نامه‌های دیگر

در نهایت باید تذکّر داد که برای داوری در این زمینه باید فضای کلّی زیارت‌نامه‌نویسی را شناخت. بر خلاف تصوّر ساده‌ای که در برخی اذهان است، بسیاری از زیارت‌نامه‌ها اساساً مأثور نیستند؛ بلکه در دوره‌های مختلف با الهام‌گرفتن از روایاتِ متقدّم انشاء شده‌اند. بنابراین طبیعی بود که به برخی زیارت‌نامه‌های متقدّم، به تدریج عباراتی افزوده شود و در کاربردها و سیاق‌های مختلفی به کار روند. برخی از این زیارت‌نامه‌ها به تدریج در اثرِ خلط و تسرّی و اشتباه، به عنوان زیارت‌نامه مأثور در نظر گرفته می‌شدند. مثلاً بارها دیده شده که در یک کتاب زیارت، روایتی آمده و در ادامه آن زیارت‌نامه‌ای انشاء شده؛ اما در طبقات بعد، آن زیارت‌نامه ادامه روایت پنداشته شده است. دامنه این گونه خلط و تسرّی‌ها در کتب زیارات بسیار زیاد است و پرداختن به نمونه‌های آن فرصتی گسترده می‌طلبد.

به هر حال این فضای سیّال که چارچوب‌ چندان ثابت و معیّنی هم نداشته، باعث شده بسیاری از زیارت‌نامه‌ها به تدریج فربه‌تر شده و به متن آن‌ها افزوده گردد. لذا می‌بینیم عبارات و فقرات مشابه در میان زیارت‌نامه‌های مختلف جابجا می‌شوند. در زیارت‌نامه مورد بحث نیز بخش‌های زیادی از تحریر کفعمی با یکی از زیارت‌نامه‌های امیرالمؤمنین ع مطابق است. این زیارت‌نامه در مزار ابن مشهدی آمده و شواهدی بر ترکیب و تأخر آن دیده می‌شود. مثلاً عبارات زیر و سیاق آن‌ها را تحریر کفعمی (البلد الامین، ۲۹۹-۳۰۰) با عبارات مشابه در زیارت‌نامه ابن مشهدی (المزار الکبیر، ۲۴۸-۲۵۰) مقایسه کنید:

«بَرَّأَکُمْ مِنَ الْعُیُوبِ وَ ائْتَمَنَکُمْ عَلَى الْغُیُوبِ... اسْتَرْعَاکُمُ الْأَنَامَ وَ عَرَّفَکُمُ الْأَسْبَابَ وَ أَوْرَثَکُمُ الْکِتَابَ وَ أَعْطَاکُمُ الْمَقَالِیدَ وَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا خَلَق... لَمْ تَزَالُوا بِعَیْنِ اللَّهِ وَ عِنْدَهُ فِی مَلَکُوتِهِ... تَأْمُرُونَ وَ لَهُ تَخَافُونَ وَ إِیَّاهُ تُسَبِّحُونَ وَ... وَ بِهِ حَافُّونَ... تَوَلَّى عَزَّ ذِکْرُهُ تَطْهِیرَهَا وَ رَضِیَ مِنْ خَلْقِهِ بِتَعْظِیمِهَا فَرَفَعَهَا عَنْ کُلِّ بَیْتٍ قَدَّسَهُ وَ أَعْلَاهَا عَنْ کُلِّ بَیْتٍ طَهَّرَهُ فِی السَّمَاءِ لَا یُوَازِیهَا خَطَرٌ وَ لَا یَسْمُو إِلَى سَمَائِهَا النَّظَرُ وَ لَا یَقَعُ عَلَى کُنْهِهَا الْفِکَرُ... یَتَمَنَّى کُلُّ أَحَدٍ أَنَّهُ مِنْکُمْ وَ لَا یَتَمَنَّوْنَ أَنَّکُمْ مِنْ غَیْرِکُمْ إِلَیْکُمُ انْتَهَتِ الْمَکَارِمُ وَ الشَّرَفُ وَ فِیکُمُ اسْتَقَرَّتِ الْأَنْوَارُ وَ الْعَزْمُ وَ الْمَجْدُ وَ السُّودَدُ فَمَا فَوْقَکُمْ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ وَ لَا أَقْرَبَ إِلَیْهِ وَ لَا أَخَصَّ لَدَیْهِ وَ لَا أَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنْکُمْ. أَنْتُمْ سَکَنُ الْبِلَادِ وَ نُورُ الْعِبَادِ وَ عَلَیْکُمُ الِاعْتِمَادُ یَوْمَ التَّنَادِ کُلَّمَا غَابَ مِنْکُمْ حُجَّةٌ أَوْ أَفَلَ مِنْکُمْ عَلَمٌ أَطْلَعَ اللَّهُ لِخَلْقِهِ مِنْ عَقِبِ الْمَاضِی خَلَفاً إِمَاماً وَ نُوراً هَادِیاً وَ بُرْهَاناً مُبِیناً نَیِّراً دَاعِیاً عَنْ دَاعٍ وَ هَادِیاً بَعْدَ هَادٍ وَ خَزَنَةً وَ حَفَظَةً لَا یَغِیضُ بِکُمْ غَوْرُهُ وَ لَا یَنْقَطِعُ عَنْکُمْ مَوَادُّهُ وَ لَا یُسْلَبُ مِنْکُمْ أَرِیجُهُ سَبَباً مَوْصُولًا مِنَ اللَّهِ إِلَیْکُمْ وَ رَحْمَةً مِنْهُ عَلَیْنَا...»

مقایسه دو زیارت‌نامه نشان می‌دهد که اگر چه کاربرد و سیاق کلّی آن دو متفاوت است، امّا بی‌تردید عبارات یکی از دیگری یا هر دو از منبع واحدی اخذ شده‌اند. البته می‌توان برخی عبارات خردتر را نیز مشابه‌یابی کرد. مثلاً تعبیرِ «مأوی السکینة» در زیارت‌نامه‌ دیگری به املای حمزة بن علی بن زهرة نیز آمده است (مشهدی، المزار الکبیر، ۵۶۰). این زیارت‌نامه نیز ظاهراً مأثور نیست.

 

نتیجه‌گیری:

با توجه به آن چه گذشت، تأمل در روند افزایشیِ زیارت‌نامه‌ها و چگونگی پیدایش آن‌ها، و مقایسه متنِ تحریر کفعمی با زیارت‌نامه‌های دیگر، و قرائن متنی فراوانی که ارائه شد، این تبیین موجّه را پیش روی می‌نهد که زیارت‌ جامعه کبیره، در تحریر کفعمی دچار افزایش شده است؛ نه آن که شیخ صدوق بخش‌هایی از آن را حذف کرده باشد. بر این اتّهام نه تنها شاهدی نیست، بلکه تمام قرائن بر خلاف آن است.

والحمدلله اوّلاً و آخراً و صلّی الله علی محمد و آله

تکمله (ویرایش ۱۴۰۱/۲/۱۱ش):

پس از نوشتن این مقاله، مطّلع شدم که در سال ۱۳۹۳ش آقای محمد فاکر میبدی، مقاله‌ای با عنوان «تأملی در اصالت متن زیارت جامعه کبیره» منتشر کرده‌اند که در آن بسیاری از نکاتی که در این نوشتار آمده بیان شده است. در مقاله ایشان نکات مهمّ دیگری نیز دیده می‌شود که در نوشتار بالا نیامده است. این مقاله را می‌توانید از این نشانی دریافت کنید:

https://s-hadith.kashanu.ac.ir/article_111098.html 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی