آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار


بایگانی
آخرین نظرات

بررسی روایت تحریف قرآن در احتجاج طبرسی

يكشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۲:۳۴ ق.ظ

بسم الله الرّحمن الرّحیم

                                            علی عادل زاده

شیخ صدوق (م۳۸۱ق) در کتاب التوحید، حدیثی طولانی (در حدود ۳۹۸۷ کلمه) آورده که بنا بر آن شخصی نزد امیرالمؤمنین علی (ع) آمد و شبهه تناقض در قرآن را مطرح کرد. سپس آیاتی از قرآن را به عنوان نمونه خواند و امیرالمؤمنین (ع) به یک‌یک آن‌ها پاسخ گفتند. (التوحید، ص۲۵۴- ۲۶۹).  حدود ۲ قرن پس از او احمد بن علی الطبرسی (م۵۸۸ق)، همین ماجرا را در کتاب الاحتجاج با حجمی تقریباً دو برابر (در حدود ۷۸۸۹) روایت کرده است. (الاحتجاج، ص۲۴۰- ۲۵۸) تحریرِ طبرسی بر خلاف تحریر صدوق، دربردارنده مطالب چالش‌برانگیز بسیاری هم‌چون ادّعای تحریفاتِ گسترده در قرآن کریم است.

میرزا حسین نوری (ره) به این اختلاف اشاره کرده و صدوق را مسئول آن دانسته است. او می‌نویسد: «شیخ صدوق این روایت را با کاستی بسیاری نسبت به آن چه در احتجاج آمده، روایت کرده است. از جمله این کاستی‌ها، بخش‌هایی است که به نقصان و تغییر قرآن مربوط است. شیخ صدوق این کار را یا به علت عدم حاجت به این بخش‌ها انجام داده، چنان که این کار را در التوحید و دیگر کتاب‌هایش، زیاد می‌کند؛ یا به علت ناسازگاری با مذهبش... و احتمال اوّل ظاهرتر است.» (فصل الخطاب، ۱۴۴۱ق، ۶۲۸- ۶۲۹)

این ادّعای حاجی نوری (ره) مانند برخی دیگر از برداشت‌های وارونه ایشان (نمونه: اتّهام بی‌پایه تحریف زیارت جامعه به شیخ صدوق (ره)) موجب شده برخی غلوگرایانِ امروز، شیخ صدوق (ره) را به تحریف روایات متّهم کنند. از سوی دیگر همین طیف، با استناد به روایت طبرسی، به تخفیف و تحقیرِ مصحف شریف همت گماشته‌اند. علاوه بر این در بحث علم غیب، تفویض و ... این روایت همواره مورد استناد بوده است. این در حالی است که مقایسه ساختار و متن دو تحریر به کمک شواهد بیرونی، نشان‌دهنده وقوع تحریف گسترده در تحریر طبرسی و الحاقی بودن همه مواضعی است که مورد استناد غلوگرایان قرار گرفته است. نقد و بررسی تفصیلی هر دو تحریر، و واکاوی خاستگاه هر یک را پیگیری خواهیم کرد، ان شاء الله

 

بخش اول: بررسی تحریر شیخ صدوق (صوتی-تصویری)

دریافت فایل صوتی-تصویری: https://t.me/gholow2/2335

فهرست مباحث فایل:

طرح بحث: 1:17

فرضیه حاجی نوری درباره رابطه دو تحریر: 4:55

اتهامات وارده بر شیخ صدوق:‌ 6:00

اهداف بحث: 7:26

شواهد عامی بودن در سند روایت صدوق: 10:35

شواهد عامی بودن در متن روایت صدوق: 15:36

عامی بودن روایت، ردی است بر فرضیه حاجی نوری: 25:30

ساختار و نظم روایت صدوق و شواهد کتبی و متأخر بودن پیدایش آن:‌ 27:28

مخالفت تحریر صدوق با تحریف قرآن:‌ 28:10

نتیجه‌گیری: 35:00

 

بخش دوم:‌ بررسی تحریر طبرسی

تحریر صدوق حدود ۲۰۰ سال بر تحریر طبرسی متقدّم است و بر خلاف نقلِ طبرسی که مرسل است، سند و منبع تحریر صدوق نیز مشخص است؛ بنابراین طبق قاعده باید تحریر صدوق را اصیل‌تر فرض کرد. اما میرزا حسین نوری در فصل الخطاب، بر خلاف قاعده، تحریر طبرسی را اصیل فرض کرده است؛ بی آن که دلیلی ارائه کند! گذشته از اصل و قاعده، شواهد متعدّدی اصالتِ تحریر صدوق را نشان می‌دهد که به طور مختصر به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

 

دلیل اول: نقل عیاشی

عیاشی -که پیش از صدوق می‌زیسته- در تفسیر خود بخش‌هایی از روایت را مطابقِ تحریر صدوق از ابو معمر السعدی روایت کرده است. (تفسیر العیاشی، ج۱ ؛ ص۴۴، ۱۸۰، ۲۴۲، ۴۵۷؛ ج۲، ص۹۶، ۱۵۱). مقایسه نقل عیاشی با  تحریر صدوق نشان‌دهنده مطابقت آن دو است. اختلافات نقل عیاشی و صدوق با پدیده‌های ساده‌ای چون تصحیف، تقدیم و تأخیر، سقط، تقطیع، تلخیص و نهایتاً اضافات توضیحی، قابل تبیین است. در حالی که نقل عیاشی از تحریر طبرسی فاصله زیادی دارد و هر جا بین نقل صدوق و طبرسی اختلاف است، نقل عیاشی مطابق نقل صدوق است نه طبرسی!

از این گذشته، هیچ از یک زیادات تحریر طبرسی، در تفسیر عیاشی یافت نمی‌شود! در حالی که این زیادات -که حدود ۴۰۰۰ کلمه است- شامل تفسیر بسیاری از آیات است که اگر اصیل و کهن می‌بود انتظار می‌رفت در تفسیر عیاشی نقل شود. ( اگر چه بخشی از تفسیر عیاشی از دست رفته اما بسیاری از آیات مورد بحث در زیادات تحریر احتجاج مربوط به قبل از سوره مریم است که به بخش موجود تفسیر عیاشی مربوط می‌شود.) بنابراین نقل‌های عیاشی شاهد محکمی است بر این که شیخ صدوق نقشی در تقطیع و سانسور روایت نداشته و اشکال از تحریر طبرسی است که در آن زیاده صورت گرفته است.

 

دلیل دوم: مشکلات ساختاری تحریر طبرسی

این دلیل خود شامل شواهد متعدّدی است:

الف) تحریر صدوق دارای یک چارچوب منطقی منظم، شامل یک مقدمه، ۱۲ سؤال، ۱۲ پاسخ و یک خاتمه است. اما در برابر، تحریر طبرسی بسیار آشفته و دارای مشکلات بسیاری است. تحریر طبرسی با یک مقدمه کوتاه آغاز شده، ۹ سؤال مطرح شده؛ سپس پاسخ آن‌ها به ترتیب داده شده است. بار دیگر۱۶ سؤال مطرح شده و جواب ۱۵ تا از آن‌ها داده شده و با یک خاتمه پایان یافته است. بنابراین ساختار کلّی تحریر طبرسی نسبت به تحریر صدوق، درهم‌ریخته و آشفته است. بدون منطق روشنی، پاسخ ۹ سؤال داده شده، و سپس ۱۶ سؤال دیگر مطرح شده است. از آن میان پاسخ سؤال ۱۳ تا ۲۰ درهم‌ریخته و نامنظم است.

هر ۹ سؤال نخست تحریر طبرسی و جواب‌های آن‌ها، با اختلافات جزئی مطابق تحریر صدوق است. اما عمده تفاوت دو تحریر به بخش دوم روایت طبرسی مربوط است که گفتیم بدون نظم منطقی در پی بخش نخست آمده است. از میانِ ۱۶ سؤال بخش دوم، تنها ۳ سؤال (سؤالات ۱۰، ۱۵، ۲۰) با تحریر صدوق (سؤالات ۷، ۸، ۱۲) مطابق است که از آن میانِ پاسخ سؤال ۱۰ و ۲۰ به کلّی عوض شده است و پاسخ سؤال ۱۵ نیز دچار تغییرات مهمی شده است.

ب) نکته جالب آن که سؤال ۶ و ۱۵ در تحریر طبرسی، تکراری‌ و معادل سؤال ۸ تحریر صدوق‌اند. پاسخ سؤال ۶ و ۱۵ تحریر طبرسی نیز، هر یک بخشی از پاسخ سؤال ۸ تحریر صدوق را دربردارد که البته دچار تقدیم و تأخیر شده و بخشی از میان پاسخ سؤال ۸ صدوق نیز حذف شده است. علاوه بر این در پاسخ سؤال ۱۵ طبرسی مطالبی درباره «قاتلهم الله» و «قتل الانسان» آمده که ربطی به قبل و بعد و سؤال راوی ندارد.

پرسش و پاسخ ۷ و ۸ تحریر طبرسی، با کاستی‌هایی، به ترتیب معادل پرسش و پاسخ ۹ و ۱۰ تحریر صدوق است؛ اما با کمال تعجّب بخشی از پرسش و پاسخ ۹ و ۱۰ تحریر صدوق به انتهای پاسخ ۱۵ تحریر طبرسی منتقل شده و این موجب شده میان پاسخ ۷ و ۸ با پاسخ ۱۵ تحریر طبرسی شاهد تکرارهای بی‌مناسبت باشیم!

این تکرار‌ها و درهم‌ریختگی‌های غیرمنطقی نیز نشانه تأخر و محرّف بودن تحریر طبرسی است. ضمناً سؤال ۵ تحریر صدوق به همراه جواب آن از تحریر طبرسی حذف شده است.

ج) نکته دیگر آن که بر خلاف تصوّر حاجی نوری، چنین نیست که فقط نقلِ صدوق نسبت به نقل طبرسی کاستی داشته باشد؛ بلکه در نقل طبرسی نیز بسیاری از عبارات نقل صدوق دیده نمی‌شود. در واقع می‌توان نقل طبرسی را به دو بخش تقسیم کرد. بخش نخست، نسبت به نقل صدوق کاستی‌های قابل توجهی دارد و بخش دوم، بیشترش افزون بر نقل صدوق است. سؤالات مشترک میانِ دو تحریر، در نقل طبرسی غالباً بسیار مختصر شده و گاه مفهوم آن روشن نیست. مثلاً سؤالات ۳ تا ۹ از نقل احتجاج به کلّی نامفهوم مانده و تناقض مدنظر میانِ آیات بیان نشده است؛ در حالی که در نقل شیخ صدوق توضیح آن به روشنی بیان شده است. جالب آن که در پاسخ‌های نقلِ طبرسی، آیاتی شرح داده شده‌اند که اساساً در سؤالات پرسشگر مطرح نشده‌اند؛ اما همین آیات طبق نقل صدوق، در سؤالات پرسشگر آمده‌اند که این خود شاهد روشنی است بر وقوع اختصار در سؤالات نقل طبرسی.

با وجود آن که در سؤال سوم هر دو تحریر از آیه «یومئذ لا تنفع الشفاعة...» پرسیده شده اما تنها در نقل صدوق، پاسخ آن آمده و در نقل احتجاج پاسخ آن حذف شده است. در همین بخش، آیه «لن ترانی» در نقل احتجاج هم در سؤال و هم در جواب حذف شده است.

د) بخش دوم روایت طبرسی، با عبارتِ «وَ مِنْ سُؤَالِ هَذَا الزِّنْدِیقِ...» آغاز شده و آخرین سؤال روایت صدوق، به عنوان نخستین سؤال بخش دوم تحریر طبرسی ذکر شده که خود نشانه انتقال و الحاق است. جالب آن که در بخش دوم به جز سؤال ۱۰ و ۱۵ که مطابق از روایت صدوق است، تنها سؤال ۱۱ تقریباً به بیان یک تناقض می‌پردازد که آن هم در پاسخ به این تناقض و حل آن پرداخته نشده است! ۱۳ سؤال دیگر هیچ یک به تناقضات قرآن نمی‌پردازد و این خود شاهد الحاقی و تصنعی بودن بخش دوم است. برای نمونه در سؤال ۱۷ آمده: «وَ أَجِدُهُ یَقُولُ‏ ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ فَمَا هَذَا النَّعِیمُ الَّذِی یَسْأَلُ الْعِبَادَ عَنْهُ؟» و در سؤال ۱۸ آمده: «وَ أَجِدُهُ یَقُولُ‏ بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ مَا هَذِهِ الْبَقِیَّةُ؟» در حالی که این سؤالات بیانگر هیچ تناقض یا حتّی اشکالی در قرآن نیست! گاهی نیز با افزودن عباراتی مانند «وَ لَیْسَ مِنْ صِفَتِهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ التَّلْبِیسُ عَلَى عِبَادِهِ» و «فَإِنَّ الْأَمْرَ فِی ذَلِکَ مُلْتَبِسٌ جِدّاً» سعی شده ربط ضعیفی بین این سؤالات و اصل روایت برقرار شود که البته تکلّف‌آمیز و ناکام مانده است.

ه) نکته جالب توجه دیگر آن که بخش دوم فضایی کاملاً شیعی دارد و تمام سؤالات و پاسخ‌ها به نوعی با معارف ولایی-برائیِ صریح گره خورده است. در حالی که در بخش نخست چنین فضایی دیده نمی‌شود به جز در چند عبارت که آن هم در تحریر صدوق وجود ندارد و از زیادات تحریر طبرسی است. همین ناهمگونی سیاق شاهد روشن دیگری بر الحاقی بودن بیشتر بخش دوم است.

و) شاهد مهم دیگر آن که پس از پایان سؤال ۲۵، آمده: «وَ هَذِهِ کُلُّهَا صِفَاتٌ مُخْتَلِفَةٌ وَ أَحْوَالٌ‏ مُتَنَاقِضَةٌ وَ أُمُورٌ مُشْکِلَةٌ فَإِنْ یَکُنِ الرَّسُولُ وَ الْکِتَابُ حَقّاً فَقَدْ هَلَکْتُ لِشَکِّی فِی ذَلِکَ وَ إِنْ کَانَا بَاطِلَیْنِ فَمَا عَلَیَّ مِنْ بَأْسٍ. فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى هُوَ الْحَیُّ الدَّائِمُ الْقَائِمُ‏ عَلى‏ کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ‏ هَاتِ أَیْضاً مَا شَکَکْتَ فِیهِ قَالَ حَسْبِی مَا ذَکَرْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مَا سَأَلْتَ‏ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ‏ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ».

آمدن این بخش در این جا کاملاً نامناسب است. چون پیش‌تر زندیق ۹ سؤال مطرح کرده و امیرالمؤمنین ع پاسخ آن را داده‌اند؛ و این عبارات می‌بایست پیش از جواب‌دادن امیرالمؤمنین ع مطرح شود. در تحریر صدوق مشابه این عبارات با اختلافاتی در جای مناسب خود یعنی پس از اتمام همه سؤالات و پیش از پاسخ دادن امیرالمؤمنین ع آمده است. این جابجایی نیز نشانه آشکاری است بر وقوع تحریف در تحریر طبرسی.

 

دلیل سوم: مشکلات متنی روایت طبرسی

دسته دیگری از شواهد جعلی بودن روایت طبرسی به لفظ و محتوای آن مربوط می‌شود. کاربرد کلمات، اصطلاحات و ترکیباتِ متأخر، عدم مناسبت جملات با ادبیات روایی و حتّی ادبیات مرسوم در قرن نخست و تناقضات موجود در متن از جمله این شواهد است. در سرتاسر بخش دوم از متن ادّعایی، هیچ گاه امیرالمؤمنین ع از خود با ضمیر متکلم یاد نمی‌کنند و همواره از خود با ضمیر غایب یاد کرده‌اند که قرینه روشنی است بر ذهنیت پردازنده متن. اشکالات تاریخی (مثل مقدم دانستن تبلیغ سوره برائت بر نبرد ذات السلاسل)، تعارض با روایات تفسیری دیگر و اشکالات کلامی (مثل مخالفت با اجماع بر نفی تحریف به زیاده) از دیگر شواهد است. روش دیگر برای نشان دادن جعلی بودن متن، مقایسه آن با روایات کهن‌تر (مثلاً روایت مشهور کمیل بن زیاد از امیرالمؤمنین ع) است که نشان‌ می‌دهد جاعل از آن روایات بهره برده و با ایجاد تغییراتی به متن ساختگی خود افزوده است. تفصیل این اشکالات ان شاء الله در قالب مقاله‌ منتشر خواهد شد. امید که به تدریج با ترویج تحقیقات حدیثی، این گونه روایات بی‌اساس و مخرّب، از دایره استنادِ اهل مذهب خارج شود.

 

بخش سوم: بررسی یکی دیگر از روایات تحریف قرآن در احتجاج طبرسی و مقایسه آن با روایت شیخ صدوق در خصال (صوتی-تصویری)

دریافت فایل صوتی-تصویری: https://t.me/gholow2/2342

فهرست مطالب فایل:

- خلاصه بحث پیشین: 0:00

- شاهد متنی جدید بر تحریف روایت سؤالات زندیق: 2:17

- تحریف قرآن در روایت محاجه صحابه با ابوبکر: 2:50

- مقایسه روایت محاجه صحابه در احتجاج طبرسی و خصال صدوق: 5:57

- مقایسه زیادات طبرسی در دو روایت محاجه صحابه و سؤلات زندیق: 10:22

- جمع بندی مطالب: 15:24

- نتیجه‌گیری نهایی: 17:56

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی