شیخ حسنعلی نخودکی و برداشتن حبّه قند!
پنجشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۱:۲۷ ق.ظ
قبلاً دروغ پردازی های علی مقدادی فرزند حسنعلی نخودکی را در کتاب «نشان از بی نشان ها» درباره تولّد آیت الله سید محمدعلی قاضی امام جمعه تبریز نشان دادیم. همچنین یکی از کرامات دروغ آن را درباره علی بن سهل اصفهانی صوفی بررسی کردیم.
اکنون یکی دیگر از کرامات ایشان را بنگرید:
علی مقدادی در حکایت 77 از جلد اوّل کتاب نشان از بی نشان ها می نویسد:
«نیز آقای حاج سید محمد دعائی نقل کردند که مدتی بین اصفهان و یزد مخاصمه و ستیز بود و کسی بین این دو شهر رفت و آمد نمی کرد. من نیز مدتی بود که از پدرم که در یزد بود خبر نداشتم و نگران بودم. مشکل خود را خدمت حضرت شیخ عرض کردم. ایشان فرمودند: امروز عصر نزد شما می آیم و قلیانی می کشم. عصر که تشریف آوردند، پشت میز کوچکی نشستند و چند دقیقه در خود فرو رفتند و سپس حبه قندی به من دادند و فرمودند: هم اکنون پدر شما با همشیره تان نشسته و چای می خوردند و می خواستند این حبه قند را به همشیره تان بدهند که از دستشان افتاد و من هم برداشتم و هر دو سالم و خوب هستند. شکل حبه قند که چهارگوش بود، کاملا مشابه با قندهای پدرم بود؛ زیرا که ایشان عادت داشت قند را به صورت چهار گوش می شکست. چندی بعد که موفق به ملاقات پدرم شدم، واقعه قند آن روز را برایش نقل کردم و ایشان نیز آنرا تأیید کرد و گفت ما آن روز نفهمیدیم که حبه قند وقتی از دست من افتاد چه شد که به کلی ناپدید شد.»
البته می توان به عنوان یک احتمال فرض کرد افرادی به کمک جنّیان چنین کارهایی انجام دهند؛ ولی چون کتاب «نشان از بی نشان ها» پر از دروغ است، اصل وقوع این ماجرا بعید است. فرضاً این ماجرا را بپذیریم؛ شیخ حسنعلی نخودکی به چه حقّی در امور داخلی خانه مسلمانان تصرّف کرده و در روابط خانوادگی مرد مسلمانی با دخترش -که نسبت به نخودکی نامحرم است- تجسّس نموده و از همه بدتر حبّه قندی را که مال دیگری است بدون اجازه از کیلومترها راه برده است؟! مگر شرع اجازه چنین تصرّفی میدهد؟! نسبت آن با عنوان سرقت چیست؟ وانگهی چه حکمت مهمّی در ارائه چنین کارهای خارق العاده ای وجود دارد؟! روشن است که اگر انبیاء و اوصیاء با درخواست از خداوند و اذن و امر او، معجزات یا کارهای خارق العاده ای نشان می دادند؛ همه بنا بر حکمتهای روشن و مهمّی در راستای تبلیغ دین خداوند بوده است؛ امّا صدور چنین کارهایی از امثال حسنعلی نخودکی، نامعقول، غیرحکیمانه و خلاف شرع است.