افسانه پردازی کتاب عیون المعجزات درباره خطبه شقشقیة
افسانه دیگری در کتاب عیون المعجزات روایت شده که خلاصه اش چنین است:
«جوانی از جانب معاویه نزد امیرالمؤمنین می آید و پیامی ابلاغ می کند و امیرالمؤمنین خشمگین شده، عمّار را می فرستد تا همه مردم را در مسجد کوفه جمع کند. سپس خطبه ای می خواند و به آسمان اشاره می کند و ابری می آید و با تعابیر بلندی بر امام سلام می دهد؛ سپس امام به همراه عمّار سوار بر ابر شده و از چشم مردم دور می شوند و پس از ساعتی باز می گردند. امام دوباره به منبر می روند و خطبه معروف شقشقیه را میخوانند. مردم از این خطبه دچار اضطراب و اختلاف می شوند. عمار سپس داستان مسافرت فضایی خود را به جزیره هفتم چین بازگو می کند و ...» (نک: عیون المعجزات، صص119- 125، مؤسسة بنت الرسول لإحیاء تراث اهل البیت ع)
این ماجرا در نوادر المعجزات نیز روایت شده است. (نوادر المعجزات، ص132، دلیل ما، چاپ دوم) علّامه مجلسی نیز آن را از «بعض مؤلفات القدماء» روایت کرده است. (بحار الأنوار ؛ ج54 ؛ ص344) سید هاشم بحرانی نیز آن را از عیون المعجزات روایت کرده؛ ولی به غلط مؤلف آن را سید مرتضی پنداشته است! (نک: مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر ؛ ج1 ؛ ص546) جای شگفتی است که ایشان و جمعی دیگر از دانشمندان، متوجّه تضادّ کامل محتوای کتاب با آراء و عقاید و شیوه سیّد مرتضی نشده اند! ضمن این که نام مؤلف در خود کتاب ذکر شده و هیچ یک از اسنادِ کتاب، تناسبی با سیّد مرتضی ندارد!
سند روایت
سند کامل روایت بنابر مصادر ذکر شده چنین است:
«حدّثنا القاضی أبو الحسن علی بن ودیع القاضی الطبرانیّ، عن القاضی سعید بن یونس المعروف بالقاضی [القلانسی] الأنصاریّ المقدسیّ، قال: حدّثنی المبارک بن صافی [صالح] ، عن خالص بن أبی سعید، عن وهب الجمّال، عن عبد المنعم بن سلمة، عن وهب الزایدیّ [الرائدی]، عن القاضی یونس بن میسرة [مسرّة] المالکیّ، عن الشیخ المعتمر [المعتمد – ابی المعیمر] الرقیّ، قال: حدّثنا صحّاف الموصلیّ [الموصف]، عن الرئیس أبی محمّد بن جمیلة [جملة]، عن حمزة البارزیّ [البادری-الباردی] الجیلانیّ [الحنبلانی]، عن محمّد بن دخیرة [دجیرة]، عن أبی جعفر میثم التمّار –رفع الله درجته- قال: ...»
طبق معمول، جز راوی اوّل، هیچ یک از رجالِ سند شناخته شده نیستند و اسامی و عناوین عجیب و غریب دارند.
متن روایت
امّا متن روایت نیز بی شکّ جعلی است؛ زیرا:
1. طبق این داستان، در هنگام ایرادِ خطبه شقشقیّة، عمّار حاضر بوده است: «... فالتفت و اذا مولای (ع) جالس فی دکة القضاء و عمار بین یدیه و الناس حافون به، ثم قام و صعد المنبر و حمد اللّه و اثنى علیه و اخذ فی الخطبة المعروفة بالشقشقیة ...»
در حالی که خطبه شقشقیّة مدّتها پس از شهادت عمّار ایراد شده است؛ زیرا این خطبه را امام در رحبه کوفه ایراد کردند. (الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ؛ ج1 ؛ ص287 -الإحتجاج ؛ ج1 ؛ ص191- الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج2، ص422) و در آن از هر سه گروه ناکثین (اصحاب جمل) ، قاسطین (اصحاب معاویه) و مارقین (خوارج) یاد نمودند: «... حَتَّى إِذَا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَکَثَتْ طَائِفَةٌ وَ فَسَقَتْ أُخْرَى وَ مَرَقُ آخَرُونَ ...» (معانی الأخبار، ص361 - نهج البلاغة، خطبه3- الإرشاد، ج1، ص289 – الأمالی للطوسی، ص374 و ...) بنابراین در زمان ایرادِ خطبه، مدّت ها از جنگ صفین و ظهورِ خوارج گذشته بود و امام در کوفه به سر می بردند؛ در حالی که عمّار در صفّین و پیش از ماجرای حکمیّت و ظهورِ خوارج به شهادت رسیده بود. بنابراین روایت عیون المعجزات به دلیل مخالفت با تاریخ قطعی مردود است.
2. در نسخه ای از عیون المعجزات آمده است: «قال حذیفة: و سألت عمّاراً فقال: لما رفعتنا السحابة فی الجوّ ...» (عیون المعجزات، ص122، مؤسسة بنت الرسول لإحیاء تراث اهل البیت) این نیز بر خلاف تاریخ قطعی است؛ زیرا حذیفة در آغاز حکومت امیرالمؤمنین و پیش از جنگ جمل از دنیا رفته بود.
3. فضای صدور خطبه شقشقیه آن چنان که در کتب معتبر نقل شده، هیچ شباهتی با قصه های دور و دراز عیون المعجزات ندارد! اگر فرضاً چنین حوادث عجیب و غریبی با آن مقدّمات و مؤخّرات در حضور این همه مردم، رخ داده بود، چرا راویان خطبه شقشقیه به آن کمترین اشاره ای نکردند؟! با این که طبعاً انگیزه نقل آنها بسیار بیشتر از خود خطبه بود!
طبق ادّعای جاعلِ داستان، این معجزات در حضور بسیاری از مردم صورت گرفته است:
«... و التفت الى عمار: قال: ارکب جملک و طف فی قبائل الکوفة و قل لهم اجیبوا علیا (ع) لتعرفوا الحق من الباطل و الحلال من الحرام، قال میثم: فرکب عمار و خرج فما کان إلا هنیئة حتى رایت العرب کما قال اللّه تعالى: إِنْ کانَتْ إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ فضاق جامع الکوفة بهم، و تکاثف الناس کتکاثف الجراد على الزرع الغض فی اوانه ... فرأیت الناس کلهم قد اخذتهم السکرة ... فلما فرغ منها اضطرب الناس و قالوا فیه اقاویل مختلفة ...»
بدیهی است که اگر چنین حوادث شگرفی در حضور این خیل عظیم از مردم رخ داده بود؛ مردم آن را به تواتر نقل می کردند و دست کم، شیعیان انگیزه کافی برای نقل مکرّر آن داشتند؛ در حالی که جز در کتابی مجهول الهویة و غالیانه، آن هم از طریق چند راوی مجهول الهویة با اسم های تخیّلی، روایت نشده است! چنان که گفته اند: «من علائم کذب الخبر عدم تواتر ما من شأنه ان یتواتر.»
4. پایان خطبه امام در عیون المعجزات چنین وصف شده است: «... ثم قام و صعد المنبر و حمد اللّه و اثنى علیه و اخذ فی الخطبة المعروفة بالشقشقیة، فلما فرغ منها اضطرب الناس و قالوا فیه اقاویل مختلفة، فمنهم من زاده اللّه بصیرة و ایمانا بما شاهدوه منه، و منهم من زاده کفرا و طغیانا ...»
مضامین خطبه شقشقیه با چنین واکنشی از سوی مردم تناسب ندارد. طبق نقل مشهور و معتبرِ خطبه شقشقیه، امیرالمؤمنین ع نتوانست کلام خود را به پایان ببرد و بازتاب کلام ایشان کاملاً متفاوت بود با آن چه در عیون المعجزات آمده است:
«قَالَ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ فَنَاوَلَهُ کِتَاباً فَقَطَعَ کَلَامَهُ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَمَا أَسَفْتُ عَلَى شَیْءٍ وَ لَا تَفَجَّعْتُ کَتَفَجُّعِی عَلَى مَا فَاتَنِی مِنْ کَلَامِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ قِرَاءَةِ الْکِتَابِ قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَوِ اطَّرَدْتَ مَقَالَتَکَ مِنْ حَیْثُ انْتَهَیْتَ إِلَیْهَا قَالَ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ کَانَتْ شِقْشِقَةً هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ.» (الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص289)
5. آثار تکلّف و تصنّع و سبک قصّه پردازی در سراسر داستان کاملاً هویدا است. گفتار و رفتار شخصیّت ها و سیاق حوادث شباهتی با واقعیّات تاریخی و روایات معتبر ندارد؛ امّا قرابت و شباهت زیادی به دیگر قصّه های عیون المعجزات دارد. چرا این گونه داستان ها تنها در این کتاب و چند کتاب مجهول الهویّة و نامعتبر مانند آن جمع شده است؟! ضمناً باید توجّه داشت که «ابرسواری امیرالمؤمنین» از کلیشه های مورد علاقه غُلات است و در بسیاری از روایاتشان دیده می شود.