بررسی روایتی مشهور درباره آداب طهارت و درمان وسواس
1. متن روایت مشهور
در بین معاصران روایتی مشهور شده است به این مضمون که امام صادق علیه السّلام در هنگام قضاء حاجت، بر لباس یا بدن خود آب می پاشیدند تا اگر رطوبتی دیدند، به نجاستش یقین نکنند.
امام خمینی می نویسد:
«یکی از ائمه معصومین، سلام الله علیه و علیهم، وقتی که برای قضای حاجت می رفتند، با دست مبارک به ران های مبارک آب می پاشیدند که اگر ترشح شد معلوم نشود.» (شرح چهل حدیث، حدیث 25، صص402 و 403)
در تقریرات درس میرزا هاشم آملی آمده است:
«... و فیه انه نظیر ما ورد من ان الصادق علیه السّلام کان یرش الماء برجله حین التخلی لیستریح حین الشک ...» (المعالم المأثورة - تقریرات درس میرزا هاشم آملی، ج3، ص 189، چاپ قم)
آقای فرحزاد در برنامه سمت خدا گفته است:
«روایت داریم: امام صادق(ع) وقتی می خواستند به دستشویی بروند مقداری آب به لباسشان می پاشیدند که وقتی از دستشویی بیرون می آیند اگر ترشحی روی لباسشان دیدند بگویند: این همان آبی است که خودم پاشیده ام.» (منبع:yon.ir/s32y )
در سایت مرکز ملّی پاسخگویی به سؤالات دینی نیز همین روایت تکرار شده است:
( http://pasokhgoo.ir/node/31821 )
2. جستجوی حدیث در منابع شیعه
محمدعلی اسماعیل پور، مقرّر دروس میرزا هاشم آملی، تصریح کرده است که خودش و جمعی از اعلام با وجود جستجو، مصدری برای این حدیث نیافته اند:
«أقول لم نجد مصدر هذا الکلام إلى الان بعد فحصنا و فحص جملة من الاعلام و ان کان الذهن مأنوسا جدّاً بمرورنا علیه فی مطالعتنا و اللّه العالم.» (المعالم المأثورة - تقریرات درس میرزا هاشم آملی، ج3، پاورقی ص 189، چاپ قم)
من نیز با وجود جستجو در منابعِ شیعه چنین حدیثی نیافتم و از یکی از دوستان اهل تحقیق نیز شنیدم که او و جمعی از محقّقان با وجود جستجو پیرامون این حدیث، مصدری برایش نیافته اند.
3. روایتی مشابه در کتب شیعه
شیخ کلینی (ره) حدیثی آورده که از جهتی شبیه روایت مورد بحث است:
«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ رُبَّمَا بُلْتُ وَ لَمْ أَقْدِرْ عَلَى الْمَاءِ وَ یَشْتَدُّ عَلَیَّ ذَلِکَ فَقَالَ إِذَا بُلْتَ وَ تَمَسَّحْتَ فَامْسَحْ ذَکَرَکَ بِرِیقِکَ فَإِنْ وَجَدْتَ شَیْئاً فَقُلْ هَذَا مِنْ ذَاکَ.» (الکافی؛ ج3 ؛ ص20؛ دار الکتب الإسلامیة)
گر چه موضوع این روایت کاملاً متفاوت است؛ امّا راهکاری که در آن ارائه شده، شبیه روایت مورد بحث است.
4. روایات مشابه در منابع اهل سنّت
علاء الدوله سمنانی در آداب طهارت می نویسد:
«... و مستحب آن است که جهت دفع وسوسه یک کف آب در زیر جامه ریزد.» (مصنفات فارسى علاء الدوله سمنانى، ما لا بدّ منه فی الدّین، ص20، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، چاپ دوم، 1383)
ابن قدامة نیز می نویسد:
«یُسْتَحَبُّ أَنْ یَنْضَحَ عَلَى فَرْجِهِ وَ سَرَاوِیلِهِ؛ لِیُزِیلَ الْوَسْوَاسَ عَنْهُ. قَالَ حَنْبَلُ: سَأَلْت أَحْمَدَ قُلْت: أَتَوَضَّأُ وَ أَسْتَبْرِئُ، وَ أجِدُ فِی نَفْسِی أَنِّی قَدْ أَحْدَثْت بَعْدُ، قَالَ: إذَا تَوَضَّأْت فَاسْتَبْرِئْ، وَ خُذْ کَفًّا مِنْ مَاءٍ فَرُشَّهُ عَلَى فَرْجِک، وَ لَا تَلْتَفِت إلَیْهِ، فَإِنَّهُ یَذْهَبُ إنْ شَاءَ اللَّهُ.» (المغنی، ج1، ص115)
محمّد غزّالی از وجود روایتی در این معنا خبر می دهد:
«و همچنین در استبراء سه بار دست به زیر قضیب فرود آورد، و سه بار بفشاند و سه گام فرا رود، و سه بار تنحنح کند، و بیش ازین خویشتن را رنجه ندارد که وسواس به وى راه یابد. و اگر این بکرده باشد، و هر زمانى همى پندارد که پس از استنجا تریى پدید آمد، آب بر ازارپاى زند تا با خویشتن گوید که از آب است، که رسول (ص) بدین فرموده است از براى وسواس را.» (کیمیاى سعادت ؛ ج1 ؛ ص148)
همو می نویسد:
«... و أن یستبرئ من البول بالتنحنح و النثر ثلاثا و إمرار الید على أسفل القضیب، و لا یکثر التفکر فی الاستبراء فیتوسوس و یشق علیه الأمر، و ما یجس به من بلل فلیقدر أنه بقیة الماء، فإن کان یؤذیه ذلک فلیرش علیه الماء حتى یقوى فی نفسه ذلک، و لا یتسلط علیه الشیطان بالوسواس و فی الخبر أنّه صلّى اللَّه علیه و سلم فعله؛ أعنى رشّ الماء.» (إحیاء علوم الدین ؛ ج2 ؛ ص233)
محمّد خوارزمی در ترجمه آن می نویسد:
«... و استبراى بول به جاى آرد به سرفیدن و کشیدن آن عضو و دست و از زیر آن آوردن سه گان بار. و در آن بسیار نه اندیشد که وسوسة آرد و کار بر وى دشوار شود. و اگر ترسى احساس کند با خود بگوید که باقى آب است؛ و اگر آن خاطر وى را رنجه دارد، آب بر آن زند، تا در نفس وى تقدیر آب قوّت گیرد و شیطان به وسوسة بر وى مسلط نشود؛ و در خبر است که پیغامبر- علیه السلام- هم بر این جمله کرده است، و آب زده.» (ترجمه احیاء علوم الدین ؛ ج1 ؛ ص297)
آن چه غزّالی اشاره کرده، به الفاظ و اسناد مختلف در مصادر اهل سنّت روایت شده است که پنج نمونه را ذکر می کنم:
1. «حدَّثنا محمَّد بنُ کثیر، أخبرنا سُفیان، عن منصور، عن مُجاهِد عن سُفیان بن الحکم الثَّقفیِّ -أو الحکم بن سفیان الثَّقفیِّ- قال: کان رسولُ الله - صلى الله علیه و سلم - إذا بالَ یتوضأُ و یَنتَضِحُ.
... حدَّثنا نصرُ بنُ المُهاجِر، حدَّثنا مُعاویةُ بنُ عمرو، حدَّثنا زائدةُ، عن منصور، عن مُجاهد، عن الحکمَ أو ابن الحکم عن أبیه: أنَّ رسولَ الله - صلى الله علیه و سلم - بالَ ثمَّ توضّأ و نَضَحَ فَرَجَهُ.» (سنن ابی داود، ج1، ص120، تحقیق شعَیب الأرنؤوط، دار الرسالة العالمیة)
2. «باب الانتضاح بعد الوضوء لرد الوسواس: ... اخبرنا أبو الحسن المقرى ثنا الحسن بن محمد بن اسحاق ثنا یوسف بن یعقوب ثنا حفص بن عمر ثنا شعبة عن منصور عن مجاهد عن رجل یقال له الحکم أو أبو الحکم من ثقیف عن ابیه انه رأى رسول الله صلى الله علیه و سلم توضأ ثم اخذ حفنة من ماء فانتضح بها ...» (السنن الکبری للبیهقی، ج1، صص161)
3. «حَدَّثَنَا نَصْرُ بْنُ عَلِىٍّ الْجَهْضَمِىُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ أَبِى عُبَیْدِ اللَّهِ السَّلِیمِىُّ الْبَصْرِىُّ قَالاَ حَدَّثَنَا أَبُو قُتَیْبَةَ سَلْمُ بْنُ قُتَیْبَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ الْهَاشِمِىِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الأَعْرَجِ عَنْ أَبِى هُرَیْرَةَ أَنَّ النَّبِىَّ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ: جَاءَنِى جِبْرِیلُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِذَا تَوَضَّأْتَ فَانْتَضِحْ.» (سنن الترمذی، ج1، ص89)
4. «حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفِرْیَابِیُّ، حَدَّثَنَا حَسَّانُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، حَدَّثَنَا ابْنُ لَهِیعَةَ، عَنْ عُقَیْلٍ، عَنْ الزُّهْرِیِّ، عَنْ عُرْوَةَ، قال: حَدَّثَنی أُسَامَةُ بْنُ زَیْدِ عن أبیه زید بْنِ حَارِثَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ -: عَلَّمَنِی جِبْرَیلُ الْوُضُوءَ، وَ أَمَرَنِی أَنْ أَنْضَحَ تَحْتَ ثَوْبِی لِمَا یَخْرُجُ مِنْ الْبَوْلِ بَعْدَ الْوُضُوءِ.» (سنن ابن ماجة، ج1، ص293)
5. «اخبرنا أبو القاسم عبد الرحمن بن عبیدالله الجرفى ببغداد ثنا حمزة بن محمد بن العباس ثنا احمد بن الولید الفحام نا کثیر ابن هشام نا الفرات عن الاعمش عن سعید بن جبیر ان رجلا اتى ابن عباس فقال انى اجد بللا إذا قمت اصلى فقال ابن عباس انضح بکأس من ماء و إذا وجدت من ذلک شیئا فقل هو منه فذهب الرجل فمکث ما شاء الله ثم اتاه بعد ذلک فزعم انه ذهب ما کان یجد من ذلک.» (السنن الکبری للبیهقی، ج1، ص162)
چنان که می بینیم موضوع این روایات نیز با روایت مورد بحث متفاوت است. این روایات درباره رطوبتی است که بعد از استبراء، در ناحیه فرج دیده می شود؛ امّا روایت منسوب به امام صادق علیه السّلام مربوط به ترشّحِ نجاست، هنگام بول کردن است. ضمناً روایات عامّه نزد ما ضعیف و غیر قابل استناد است.
نتیجه
تا کنون سندی برای این روایتِ اخیراً مشهور، نیافته ایم. احتمال می رود روایات عامی پیش گفته در حافظه یکی از دانشمندان به این صورت تحریف و سپس به صورت شفاهی نقل شده باشد. البته محتوای آن اشکالی ندارد و می تواند به عنوان یک راهکارِ شرعیِ مبتنی بر «اصالت طهارت» ، به کار گرفته شود.
بنده هم پیدا نکردم. البته قریبش موجوده:
عن رجل یبول باللیل، فیحسب أن البول أصابه و لا یستیقن، فهل یجزؤه أن یصب على ذکره إذا بال و لا یتنشف؟ قال (ع): یغسل ما استبان أنه قد أصابه، و ینضح ما یشک فیه من جسده و ثیابه