تهافت الفلاسفه راوندی
در حدیقه الشیعه می نویسد:
"قال الراوندی رحمه اللّه فی الخرائج ؛ اعلم انّ الفلاسفة اخذوا اصول الاسلام ثم اخرجوا علی رأیهم فقالوا فی الشرع و النبی انّما اریدا کلاهما لإصلاح الدنیا؛ فالانبیاء یرشدون العوام لاصلاح دنیاهم و الشرعیّات اصلاح و ان الشرعیات ألطاف فی التکلیف العقلی و هم یوافقون المسلمین فی الظاهر و الافکل ما یذهبون الیه هدم للاسلام و اطفاء لنور الشریعة و یَأْبَی اللّٰهُ إِلاّٰ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکٰافِرُونَ. و اگر کسی کتاب«تهافت الفلاسفه»را مطالعه نماید و یا نموده باشد میداند که این مرد دین در حق ایشان در آن کتاب چه میگوید." (حدیقه الشیعه، ص۷۵۴)
برخی پنداشته اند که مراد نویسنده از "مرد دین"، غزالی است و آن را نشانه تناقض متن دانسته اند؛ حال آن که از سیاق، کاملاََ روشن است که مراد، قطب الدین راوندی است.
قطب راوندی کتابی داشته است به نام تهافت الفلاسفه. (فهرست منتجب الدین، ص۶۸) نسخه ای از این کتاب شناخته شده نیست. البتّه آقابزرگ نوشته است:
"تهافت الفلاسفة للشیخ الإمام قطب الدین أبی الحسین سعید بن هبة الله بن الحسن الراوندی المتوفى فی (573) یوجد فی الخزانة الرضویة کما فی فهرسها." (الذریعه، ج۴، ص۵۰۲، ش2254) ولی ظاهراََ در این گزارش خلطی صورت گرفته است؛ زیرا در کتابخانه آستان قدس فقط نسخه تهافت الفلاسفه غزالی، تهافت الفلاسفه علی بن محمد طوسی و تهافت الفلاسفه خواجه زاده یافت می شود.
شواهد بسیاری وجود دارد که میرلوحی با مراجعه به کتب فهرست، نام کتابهایی گمشده از بزرگان را پیدا می کرده و وانمود می کرده که به آن دسترسی دارد و مطالب دلخواه خود را به آن ها نسبت می داده است. (پیشتر چند نمونه ارائه شد و در آینده نیز نمونه های دیگری خواهم آورد؛ ان شاء الله)
به نظر می رسد آن چه این جا درباره تهافت الفلاسفه راوندی ادعا شده از همین قبیل است.