مقایسه نقل دربندی و روایت حدیقه الشیعه
ملا آقای دربندی پس از ذکر روایتی از کامل الزیارات درباره فضیلت ذکر امام حسین هنگام نوشیدن آب می نویسد:
«... فمن تأمل فی هذه الروایة علم ان الحدیث الدائر فی الالسنة مما له اصل و مستند بمعنی انه مذکور فی کتاب من کتب العلماء و ان لم اظفر به فی کتاب و ذلک انه یحکی ان الصادق (ع) کان عنده رجل من اصحابه فلمّا امسیا و ادّیا الفرائض ثم اکلا الطعام نام ذلک الرجل و اشتغل الامام بالعبادة من الصلاة و التضرّع و البکاء و الابتهال الی الله تعالی الی ان طلع الفجر فلم ینم الامام (ع) فی تلک اللیلة اصلاً فلمّا اصبحا قال ذلک الرجل: والله أیست من النجاة و لا ارجوها ابداً. قال الامام: فلم ذا؟ قال: اذا کان حالک کذلک من کثرة العبادة و تبعید لذیذ الکری من عینیک من خشیة الله تعالی و البکاء بکاء الثکلی مع انک معصوم فی اعلی درجة العصمة و لم یخلق الله تعالی الافلاک و ما فیها و الدنیا و الآخرة الّا لاجلکم اهل البیت فکیف ارجو النجاة مع ما انا علیه؟ فقال الامام (ع) انک عملت البارحة عملا یساوی فضله فضل ما اشتغلت به من العبادة و البکاء الی الفجر. فقال الرجل: ما ذا فعلت البارحة؟ قال (ع): انک لمّا نمت، غلب علیک العطش فی اثناء النوم فقمت و اخذت الکوز و شربت الماء فذکرت الحسین و صلیت علیه و لعنت قاتله ثم رجعت الی مضجعک و نمت.» (اسرار الشهادة، المقدمة السادسة، ج1، ص254)
این روایت چنان که خود دربندی اعتراف کرده است؛ مانند غالب روایاتش سند و مدرکی ندارد و از زبانِ این و آن شنیده است! البته طبق معمول سعی کرده با آسمان و ریسمان به هم بافتن، وجهی برای پذیرفتنش دست و پا کند! عجیب تر از همه این که امام معصوم (ع) یک ذکر گفتن شخص عامی را از اعمال و عبادات یک شب خود برتر شمرده باشد! این با مقام و منزلت امام سازگار نیست.
به نظر می رسد، ریشه نقلی که دربندی از زبان مردم شنیده، روایتی است که در حدیقة الشیعة و کاشف الحق آمده است:
«در خبر است که در حضور یکى از أئمه طاهرین علیهم السلام حرف شبى از شبهاى متبرکه و فضیلت آن شب و ثواب احیاء و اعمال خیرى که در آن شب به فعل آید مى گذشت، شخصى حاضر بود گفت: آه که من در آن شب غافل شدم و آن شب را به غفلت گذرانیدم و بر فوت آن شب تأسف مىخورد. امام علیه السلام فرمود: عمل تو در آن شب از همه بیش و ثواب تو از همه کس بیشتر است؛ چه در آن شب آب خوردى و امام حسین علیه السلام را یاد کردى و بر آن ظالمان که بر او ظلم کرده اند لعنت کردى و از ایشان تبرّا نمودى.» (حدیقة الشیعة ؛ ج2 ؛ صص676 و 677)
این نقل گر چه از روایت دربندی معقول تر است؛ امّا سندی برایش یافت نشد.