آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار


بایگانی
آخرین نظرات

 

درباره‌ی سند دعا

۱. روایت ابن طاوس

مصدر اصلی دعای «یا من ارجوه...» که در ماه رجب پس از نمازها خوانده می‌شود، کتاب سید علی بن طاوس است:

... من الدعوات کل یوم من رجب ما ذکره الطرازی أیضا فقال دعاء علمه أبو عبد الله ع محمدا السجاد و هو محمد بن ذکوان یعرف بالسجاد. قالوا: سجد و بکا فی سجوده حتى عمی. أبو الحسن علی بن محمد البرسی رضی الله عنه قال: أخبرنا الحسین بن أحمد بن شیبان قال: حدثنا حمزة بن القاسم العلوی العباسی قال: حدثنا محمد بن عبد الله بن عمران البرقی عن محمد بن علی الهمدانی قال: أخبرنی محمد بن سنان عن محمد السجاد فی حدیث طویل قال: قلت لأبی‌عبد الله ع جعلت فداک هذا رجب علمنی دعاء ینفعنی الله به قال: فقال لی أبو عبد الله ع: اکتب: بسم الله الرحمن الرحیم‏ و قل فی کل یوم من رجب صباحا و مساء و فی أعقاب صلواتک فی یومک و لیلتک: یا من أرجوه‏ لکل‏ خیر و آمن سخطه عند کل شر یا من یعطی الکثیر بالقلیل یا من یعطی من سأله یا من یعطی من لم یسأله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمة أعطنی بمسألتی إیاک جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الآخرة و اصرف عنی بمسألتی إیاک جمیع شر الدنیا و شر الآخرة فإنه غیر منقوص ما أعطیت و زدنی من فضلک یا کریم. قال: ثم مد أبو عبد الله ع یده الیسرى فقبض على لحیته و دعا بهذا الدعاء و هو یلوذ بسبابته‏ الیمنى ثم قال بعد ذلک: یا ذا الجلال و الإکرام یا ذا النعماء و الجود یا ذا المن و الطول حرم شیبتی على النار و فی حدیث آخر: ثم وضع یده على لحیته و لم یرفعها إلا و قد امتلأ ظهر کفه دموعا. (إقبال الأعمال، ج‏۲، ص۶۴۴)

۲. روایت کشی

در عبارت پایانی روایت ابن طاوس (و فی حدیث آخر: ثم وضع...) به وجود نقلی دیگر از این حدیث اشاره شده است. ظاهرا این نقل دیگر، همان روایت ابوعمرو کشی (ره) است:

طاهر بن عیسى الوراق، قال حدثنا جعفر بن أحمد بن أیوب، قال حدثنی أبو الحسن صالح بن أبی حماد الرازی، عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب، عن محمد بن سنان، عن محمد بن زید الشحام، قال:، رءانی أبو عبد الله (ع) و أنا أصلی فأرسل إلی و دعانی، فقال لی من أین أنت قلت من موالیک، قال فأی موالی قلت من الکوفة، فقال من تعرف من الکوفة قلت بشیر النبال و شجرة، قال و کیف صنیعتهما إلیک فقال ما أحسن صنیعتهما إلی، قال خیر المسلمین من وصل و أعان و نفع، ما بت لیلة قط و لله فی مالی حق یسألنیه، ثم قال أی شی‏ء معکم من النفقة قلت عندی مائتا درهم، قال أرنیها! فأتیته بها فزادنی فیها ثلاثین درهما و دینارین، ثم قال تعش عندی! فجئت فتعشیت عنده، قال، فلما کان من القابلة لم أذهب إلیه، فأرسل إلی فدعانی من عنده‏، فقال ما لک لم تأتنی البارحة قد شفقت علی فقلت لم یجئنی رسولک، قال: فأنا رسول نفسی إلیک ما دمت مقیما فی هذه البلدة، أی شی‏ء تشتهی من الطعام قلت اللبن، قال، فاشترى من أجلی‏ شاة لبونا، قال، فقلت له علمنی دعاء! قال: اکتب- بسم الله الرحمن الرحیم‏، یا من أرجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل عثرة، یا من یعطی الکثیر بالقلیل و یا من أعطى من سأله تحننا منه و رحمة، یا من أعطى من لم یسأله‏ و لم یعرفه صل على محمد و أهل بیته، و أعطنی بمسألتی إیاک جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الآخرة، فإنه غیر منقوص لما أعطیت و زدنی من سعة فضلک یا کریم، ثم رفع یدیه، فقال: یا ذا المن و الطول یا ذا الجلال و الإکرام یا ذا النعماء و الجود ارحم شیبتی من النار، ثم وضع یده على لحیته و لم یرفعها إلا و قد امتلأ ظهر کفه دموعا (رجال الکشی، ص۳۶۹).

مجلسی (ره) این روایت را دو بار در بحارالانوار آورده و در هر دو به جای «بمسألتی ایاک جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الآخرة آمده: «بمسألتک خیر الدنیا و جمیع خیر الآخرة.» (بحارالانوار، ج۴۷، ۳۶؛ ج۹۲، ص۳۶۰)

در روایت کشی «محمد بن زید الشحام» مصحف «محمد بن زیاد السجاد» است زیرا:

۱. طبرسی در مشکاةالانوار بخشی از روایت کشی را آورده و نام راوی را به درستی ضبط کرده است:

عن محمد بن‏ زیاد السجاد قال: قال لی أبو عبد الله ع: من تعرف من أهل الکوفة قلت بشیر النبال‏ و شجرة. فقال: کیف صنعهما إلى المؤمن فإن خیر المسلمین من أعانهم و نفع؟ ثم قال: أی شی‏ء معک من النفقة؟ قلت: مائتا درهم. فقال: أرنیها. فأریته فزادنیها ثلاثین درهما و دینارین. (مشکاةالانوار، ص۱۰۶)

۲. هم در نقل کشی و هم در نقل سید، حلقه‌ی دوم سند، محمد بن سنان است. شیخ طوسی در ذکر اصحاب امام صادق علیه السلام نوشته است: «محمد بن‏ زیاد السجاد الغزال، کوفی، روى عنه محمد بن سنان.» (رجال الطوسی، ص۲۸۳)

شیخ از «محمد بن ابی محمد السجاد» نیز در زمره‌ی اصحاب امام صادق (ع) نام برده و در وصف او به «کوفی» بودن اکتفا نموده است. (رجال الطوسی، ص۲۹۹) برقی نیز نام پدر محمد السجاد را زیاد دانسته و در زمره اصحاب امام صادق (ع) نوشته است: «محمد السجاد، ابن زیاد.» (رجال البرقی، ص۲۰) کوفی بودن محمد بن زیاد السجاد نیز قرینه‌ی دیگری است بر اتحاد او با راوی دعای یا من ارجوه. با توجه به این که راوی از کوفه به مدینه آمده و ظاهرا به صورت اتفاقی با امام (ع) برخورد کرده است (احتمالا در مسجد النبی ص)؛ می‌توان احتمال داد که قصد او از سفر به حجاز، انجام عمره در ماه رجب بوده است. اما این که در اقبال‌الاعمال «محمد السجاد» بر ابن ذکوان تطبیق داده شده، ممکن است ناشی از تصحیف یا سهو نویسنده باشد یا این که مراد از ابن ذکوان همان محمد بن زیاد باشد؛ مثلا از باب انتساب به جد.

شیخ محمدتقی شوشتری نیز «محمد بن زید الشحام» و «محمد بن ذکوان السجاد» را مصحف محمد بن زیاد السجاد دانسته است. (نک: قاموس الرجال، ج۹، صص۲۶۰ و ۲۷۵)

۳. روایت کلینی

[عدة من اصحابنا] عنه [یعنی احمد بن محمد بن خالد البرقی] عن بعض أصحابه عن حسین بن عمارة عن حسین بن أبی سعید المکاری و جهم بن أبی جهمة عن أبی جعفر رجل من أهل الکوفة کان یعرف بکنیته قال: قلت لأبی عبد الله ع علمنی دعاء أدعو به. فقال: نعم قل یا من أرجوه‏ لکل‏ خیر و یا من آمن سخطه عند کل عثرة و یا من یعطی بالقلیل الکثیر یا من أعطى من سأله تحننا منه و رحمة یا من أعطى من لم یسأله و لم یعرفه صل على محمد و آل محمد و أعطنی بمسألتی من جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الآخرة فإنه غیر منقوص ما أعطیتنی و زدنی من سعة فضلک یا کریم‏. (الکافی، ج۲، ص۵۸۴)

۴. روایت شیخ طوسی

... تقول بعدهما: یا من أرجوه‏ لکل‏ خیر و یا من آمن عقوبته عند کل عثرة و یا من یعطی الکثیر بالقلیل و یا من أعطى من سأله تحننا منه و رحمة و یا من أعطى من لم یسأله و من لم یعرفه و من لم یؤمن به تفضلا منه و کرما صل على محمد و آل محمد و أعطنی بمسألتی إیاک من جمیع خیر الدنیا و الآخرة فإنه غیر منقوص ما أعطیت و زدنی من فضلک إنی‏ إلیک راغب... (مصباح المتهجد، ج۱، ص۳۵۳، صلاة للحاجة یوم الجمعة- جمال الأسبوع، ص۳۷۸، ترتیب نوافل یوم الجمعة)

 

... تقول بعدهما: یا من‏ أرجوه‏ لکل‏ خیر و آمن سخطه عند کل عثرة یا من یعطی الکثیر بالقلیل یا من أعطى من سأله تحننا منه و رحمة یا من أعطى من لم یسأله و لم یعرفه [تفضلا منه و کرما] صل على محمد و آل محمد و أعطنی بمسألتی إیاک جمیع سؤلی من جمیع خیر الدنیا و الآخرة فإنه غیر منقوص ما أعطیت و اصرف عنی شر الدنیا و الآخرة [و] یا ذا المن و لا یمن علیه یا ذا الجود و المن و الطول و النعم صل على محمد و آل محمد و أعطنی سؤلی و اکفنی جمیع المهم من أمر الدنیا و الآخرة ... (مصباح المتهجد، ج۱، ص۳۵۶، صلاة للحاجة یوم الجمعة- جمال الأسبوع، ص۳۸۳، ترتیب نوافل یوم الجمعة)

 

... التسلیمة الثانیة: یا من أرجوه‏ لکل‏ خیر و آمن سخطه عند کل عثرة یا من یعطی الکثیر بالقلیل یا من أعطى من سأله تحننا منه و رحمة یا من أعطى من لم یسأله و لم یعرفه تفضلا منه و جودا صل على محمد و آل محمد و أعطنی بمسألتی إیاک خیر الدنیا و الآخرة و اصرف عنی شرهما و زدنی من فضل رحمتک‏ فإنه غیر منقوص ما أعطیت یا ذا المن فلا یمن علیه یا ذا الفضل و الجود و المن و النعم صل على محمد و آل محمد و أعطنی سؤلی و اکفنی ما أهمنی من أمر دنیای و آخرتی... (مصباح المتهجد، ج۱، ص۳۷۹، نافلة الجمعة- جمال الأسبوع، ص۴۳۸، نافلة یوم الجمعة)

 

درباره‌ی متن دعا

۱. ظاهرا در اقبال‌الاعمال، کلمه‌ی «شر» مصحف «عثرة» است؛ زیرا اولا در مصادر دیگر به جای «شر»، «عثرة» ضبط شده است و ثانیا معنای «عثرة» روشن‌تر و مناسب‌تر است.

۲. در نقل اقبال‌الاعمال «یعطی» سه بار به صورت مضارع آمده؛ ولی در دیگر نقل‌ها تنها یک بار به صورت مضارع و دو بار به صورت ماضی (اعطی) آمده است.

۳. در روایت اقبال، صلوات ذکر نشده؛ اما در دیگر نقل‌ها صلوات بخشی از این دعا است.

۴. در روایت اقبال «تحننا منه و رحمة» پس از «یا من یعطی من لم یسأله و من لم یعرفه» ولی در روایت کشی و کلینی و طوسی، پس از «یا من اعطی من سأله» آمده است.

۵. در روایت اقبال «حرم شیبتی علی النار» ولی در روایت کشی «ارحم شیبتی من النار» ضبط شده است. ظاهرا لفظ کشی صحیح است؛ چنان که در روایات دیگر آمده است:

یا ذا المن و الفضل و الجود و الغناء و الکرم‏ ارحم ضعفی و شیبتی‏ من النار یا کریم. (فقه الرضا، ص۱۴۱)

ارحم شیبتی‏ و نفاد أیامی و اقتراب أجلی و ضعفی و مسکنتی و قلة حیلتی. (الصحیفةالسجادیة، الدعاء۵۳)

از مالک بن دینار نیز روایت شده است که ریش خود را در دست می‌گرفت و می‌گفت: ارحم شیبتی من النار. (التهجد و قیام اللیل لابن ابی الدنیا، ج۱، ص۴۸۵) و از عون بن عبدالله نیز نقل شده که ریش خود را می‌گرفت و می‌گفت: الهی ارحم شیبتی. (العمر و الشیب لابن ابی الدنیا، ص۵۸)

در مجموع به نظر می‌رسد در روایت اقبال، متن دعا نسبت به روایت کشی، کلینی و شیخ طوسی با دقت کمتری ضبط شده است.

 

درباره‌ی چگونه خواندن دعا

۱. در روایت کلینی و کشی وقت خاصی برای این دعا تعیین نشده است؛ لذا مجلسی روایت کشی را در باب «الدعوات المأثورة غیر الموقتة» نقل کرده است (بحار، ج۹۲، ص۳۶۰)؛ اما در روایت اقبال، به خصوصیت آن در ماه رجب تصریح شده است. از نقل‌های شیخ طوسی نیز خصوصیت آن در روزهای جمعه استفاده می‌شود. بنابراین به نظر می‌رسد خواندن این دعا در هر زمانی پسندیده است؛ ولی در ماه رجب و احتمالا روزهای جمعه فضیلت بیشتری دارد.

۲. در روایت اقبال آمده است: «دعا بهذا الدعاء و هو یلوذ بسبابته الیمنی». شیخ عباس قمی در مفاتیح‌الجنان آن را چنین ترجمه کرده است: «خواند این دعا را به حال التجا و تضرع به حرکت دادن انگشت سبابه‌ی دست راست»

این تعبیر در روایات دیگر نیز به کار رفته است:

... فخرج أبو طالب و حوله أغیلمة من بنی عبد المطلب وسطهم غلام کأنه شمس وجنته‏ تجلت عنها غمامة فأسند ظهره إلى الکعبة و لاذ بإصبعه‏ و بصبصت الأغلمة حوله فأقبل السحاب فی الحال فأنشأ أبو طالب اللامیة... (مناقب آل أبی طالب، ج‏۱، ص۱۳۷

در روایت دیگری آمده است:

... ثم تخر ساجدا و تقول یا حی یا قیوم یا حی لا یموت یا حی لا إله إلا أنت یا ذا الجلال و الإکرام یا أرحم الراحمین أربعین مرة ثم ضع خدک الأیمن فتقولها أربعین مرة ثم ضع خدک الأیسر فتقولها أربعین مرة ثم ترفع رأسک و تمد یدک و تقول أربعین مرة ثم ترد یدک إلى رقبتک و تلوذ بسبابتک‏ و تقول ذلک أربعین مرة ثم خذ لحیتک بیدک الیسرى و ابک أو تباک... (الکافی، ج‏۳، ص۴۷۶)

شارحان در توضیح «تلوذ بسبابتک» نوشته‌اند:

  • «و تلوذ بسبابتک أی تتضرع بسبابتک بتحریکها.« (مجمع البحرین، ج‏۳، ص۱۸۸)
  • ... و انگشت سبابه را حرکت مى‏‌دهى به آن که از جانب راست به چپ رود و از چپ به راست یا به جانب بالا مى‌‏برى و پائین مى‌‏آورى و به هر دو عنوان کردن بهتر است... (لوامع صاحبقرانى، ج‏۵، ص۳۹۳)
  • «و تلوذ بسبابتک‏» أی تحرک الإصبع التی بین الإبهام و الوسطى إلى الیمین و الیسار أو إلى الأعلى و الأسفل أو الأعم‏. (روضة المتقین، ج‏۲، ص۸۱۹)
  • و تلوذ بسبابتک‏ أی تستغیث بتحریکها کما مر. (مرآة العقول، ج‏۱۵، ص۴۶۱)

در روایت دیگری می‌خوانیم:

... عن مصادف، قال: لما لبى القوم الذین‏ لبوا بالکوفة: دخلت على أبی عبد الله (ع) فأخبرته بذلک، فخر ساجدا و ألزق جؤجؤه بالأرض و بکى، و أقبل یلوذ بإصبعه و یقول: بل عبد لله‏ قن داخر مرارا کثیرة، ثم رفع رأسه و دموعه تسیل على لحیته... ‏(رجال الکشی، ص۲۹۸)

مصحح رجال کشی ذیل آن نوشته است: «اى یتضرع و یلتجأ بتحریک اصبعه.» (رجال الکشی، پاورقی ص۲۹۸)

ظاهرا آن چه شارحان گفته‌اند بر اساس روایات زیر است:

  • عن أبی إسحاق‏ عن أبی عبد الله ع قال:... قال الدعاء بإصبع واحدة تشیر بها و التضرع تشیر بإصبعیک و تحرکهما...
  • عن مروک بیاع اللؤلؤ عمن ذکره عن أبی عبد الله ع قال:... هکذا التضرع و حرک أصابعه یمینا و شمالا و هکذا التبتل و یرفع أصابعه مرة و یضعها مرة...
  • عن محمد بن مسلم قال سمعت أبا عبد الله ع یقول‏:... و التضرع تحرک السبابة الیمنى یمینا و شمالا و التبتل تحرک السبابة الیسرى ترفعها فی السماء رسلا و تضعها...
  • عن أبی بصیر عن‏ أبی عبد الله ع قال:... و أما التبتل فإیماء بإصبعک السبابة و أما الابتهال فرفع یدیک تجاوز بهما رأسک و دعاء التضرع أن تحرک إصبعک السبابة مما یلی وجهک و هو دعاء الخیفة.
  • عن محمد بن مسلم و زرارة قالا قلنا لأبی عبد الله ع کیف المسألة إلى الله تبارک و تعالى قال... و التضرع‏ تحریک‏ الإصبع... (الکافی، ج‏۲، صص۴۷۹-۴۸۱)

۳. بنا بر روایت اقبال، امام ابتدا دعا را تا «یا کریم» املاء می­کند و سپس دست به ریش مبارک گرفته و دعا را از اول به قصد مناجات تکرار کرده و سپس جمله­‌ی «یا ذا الجلال الخ» را در ادامه‌­ی آن می­‌خواند؛ اما مردم ما تصور کرده‌­اند که امام در هنگام خواندن جمله­‌ی «یا ذا الجلال الخ» دست به ریش گرفته و لذا در بلاد ما رسم شده که در آخر دعا ریش را به دست می‌­گیرند؛ در حالی که بنا به ظاهر روایت اقبال امام از اول دعا دست به ریش گرفته است. البته در روایت کشی ترتیب حرکات امام به گونه‌ی دیگری نقل شده است.

۴. هم از روایت اقبال و هم از روایت کشی به نظر می‌رسد که جملات پایانی (یا ذا الجلال و الکرام...) داخل در املاء امام نیست؛ بلکه دعاء مستقلی است که ایشان پس از املاء دعاء اصلی، به مناسبت حال خود خوانده‌اند. مؤیدش هم این که در کافی شیخ کلینی و مصباح شیخ طوسی، این عبارات در پایان دعا ذکر نشده است.

۵. «الشیبة» به معنای ریش سفید و کنایه از پیری است؛ بنابراین خواندن ذیل دعا (ارحم شیبتی من النار) برای جوانان نامناسب می‌نماید. آیا درست است که جوانی دست به ریش سیاه خود بگیرد و بگوید: «خدایا به ریش سفیدم رحم کن»؟!

 

نظرات  (۲)

  • محسن محسنی
  • سلام علیکم.
    زحمت کشدید،  جالب بود.
    یه سوال : 
    این سوالی که در آخر پرسیدید، رو در مورد عبارات دیگه در  ادعیه و زیارات میشه پرسید، مثلا عباراتی مانند بابی انت وامی ونفسی واهل ومالی
    خب نوجوانی که هنوز ازدواج نکرده و اهلی (که معمولا همسر و فرزندان میگن) و مالی نداشته باشه، درسته این طور بگه؟
    عبارات دیگه ای هم هست، که برای خودم وقت خوندن چنین سوالی پیش میومد، الان حضور ذهن ندارم.
    پاسخ:
    و علیکم السلام و رحمة الله خواهش می‌کنم

    بله خب، خیلی از ادعیه و زیارات هست که خصوصیاتی دارد مثلاً:

    1. دعا برای فرزندان در صحیفه سجادیه. خب کسی که فرزند ندارد چرا چنین دعایی را به قصد دعا- نه تعلم یا آشنایی مثلاً- بخواند؟! مگر این که بگوید برای فرزندان مقدرم در آینده میخوانم که این هم به دو دلیل جالب نیست: اولاً از کجا می‌داند که در آینده فرزندی خواهد داشت؟ شاید قبل از ازدواج بمیرد یا ازدواج کند و بچه دار نشود! و ثانیاً چنین دعایی پرتکلف خواهد بود و باید در ذهن خود کلّی تقدیر درنظر بگیرد. چرا انسان به جای خواندن دعاهایی که مناسب حال او است به تکلف روی آورد؟

    2. ادعیه یا زیاراتی که مربوط به روز خاصی است مثلاً زیارت عاشورا که در آن میخوانیم: و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین (ع) خب طبعاً این عبارت فقط مربوط به روز عاشورا است و خواندن آن در ایام دیگر بی معنا است. پس اگر خواستیم با الفاظ زیارت عاشورا امام را در روزهایی غیر عاشورا زیارت کنیم باید این عبارت را اندکی تغییر دهیم یا اصلاً نخوانیم و گر نه لفظ بی معنا می شود. 

    3. برخی دعاها ممکن است مخصوص نبی و امام باشد؛ مثلاً درخواست برخی مقامات که طلب آن بر غیر آنها جایز نیست مثل درخواست امامت برای خود یا فرزندان خود. یا سپاسگزاری بر خصائصی که خداوند به ائمه داده و طبعاً ما نمی توانیم این دعاها را تکرار کنیم در حالی که خدا به ما چنین خصائصی نداده است.

    4. برخی دعاها مخصوص مردان است و برخی مخصوص زنان. مثلاً اللهم اعتقنی من النار و ادخلنی الجنة و زوجنی من الحور العین. خب بدیهی است که معقول و روا نیست که زن بگوید: زوجنی من الحور العین! 

    و... 

    خلاصه این که تبعیت از امام در دعا بسیار خوب است ولی تبعیت این نیست که هر چه امام متناسب با حال خود گفته ما نیز عیناً تکرار کنیم اگر چه نسبت به ما نامعقول و بی معنا باشد!  
    سلام

    «الشیبة» به معنای ریش سفید و کنایه از پیری است؛ بنابراین خواندن ذیلِ دعا (ارحم شیبتی من النّار) برای جوانان نامناسب می‌نماید. آیا درست است که جوانی دست به ریشِ سیاه خود بگیرد و بگوید: «خدایا به ریش سفیدم رحم کن»؟!
    این سخن شما ناشایست است چون انهایی هم که ریش ندارند باید بگویند که که پس ما نیز ریش نداریم دیگر لازم نیز این فراز را بخوانیم درحالیکه این سخن نا معقول است چون امام اگرچه بصورت حقیقی برای خود بیان میکند اما برای دیگران بصورت کنایه ای است و مشکلی ندارد منظور این است که خدایا ما را اهل جهنمی نکن. هرچند که شاید برای امام نیز بصورت کنایه باشد.

    پاسخ:
    و علیکم السلام و رحمة الله
    خیر مضمون این دعا فقط این نیست که مرا جهنمی نکن؛ بلکه این درخواست همراه است با جلب رحمت خدا به واسطه‌ی پیری. چنان که می‌دانید از روایات استفاده می‌شود که ترحّم خداوند نسبت به پیران بیشتر است؛ چنان که در حدیثی عامی آمده است: ان الله یستحی من ذی الشیبة المسلم ان یعذبه.
    یا در روایتی شیعی آمده است:... فلو لا بهائم رتع و صبیة رضع و شیوخ رکع لصب علیکم العذاب (الکافی، ج2، ص276) [شیوخ رکع یعنی پیرمردان قدخمیده نه پیرمردان نمازگزار] و از این دست روایات به نسبت زیاد است.
    بنابراین وقتی حضرت میفرماید ارحم شیبتی من النار یعنی به پیری ام رحم کن و قصدش این است که متناسب با سن خود جلب رحمت از خدا کند. حال اگر جوان بخواهد دعا کند باید دعایی کند که مناسب سن خودش باشد مثلاً در مقام استغفار بگوید: خدایا نادانی کردم و نادانی از جوان دور نیست و توبه از او زیباتر؛ پس مرا ببخش. به هر حال هر کس باید متناسب حال خودش ادعیه را انتخاب کند و بخواند. 

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی