مولوی: زنا و دزدی و بینمازی و کفر و شرک برای خدا خوبی و کمال است!!
مولوی:
«راست میگوید همه نسبت به حقّ نیک است و به کمال است؛ امّا نسبت به ما نى. زنا و پاکى و بىنمازى و نماز و کفر و اسلام و شرک و توحید، جمله به حقّ نیک است؛ امّا نسبت به ما زنى و دزدى و کفر و شرک بد است و توحید و نماز و خیرات نسبت به ما نیک است؛ امّا نسبت به حقّ جمله نیک است. چنانکه پادشاهى در ملک او زندان و دار و خلعت و مال و املاک و حشم و سور و شادى و طبل و علم باشد؛ امّا نسبت به پادشاه جمله نیک است، چنانکه خلعت، کمالِ ملک اوست و دار و کشتن و زندان همه کمال ملک اوست و نسبت به وى همه کمال است؛ امّا نسبت به خلق خلعت و دار کى یک باشد؟» (فیه ما فیه، ص44، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، نشر نگاه، چاپ دوم )
نیک بودن برای خدا، از دو معنا بیرون نیست:
1. سودمند بودن که خداوند از هر چیزی بینیاز است و سود و زیانی برایش متصوّر نیست!
2. پسندیده بودن که خداوند منزّه است از این که کار زشتی را بپسندد و از آن نهی کند!
هر دو وجه در آیهی زیر به زیبایی ردّ شده است:
«إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ وَ لا یَرْضى لِعِبادِهِ الْکُفْرَ وَ إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ» (الزمر : 7)
امّا تمثیلی که آورده کاملاً غلط و نابجا است؛ دزدی و زنا و کفر را که با زندان و دارِ اعدام نباید مقایسه کرد! گناه بندگان خدا را باید با عصیان و قانونشکنی و جرائم رعیتِ سلطان مقایسه کرد و دوزخ و ملائکهی عذاب و کیفرهای دنیوی و اخروی را باید با زندان و دار و جلادِ سلطان قیاس کرد! بلی چنان که در ملک سلطان، زندان لازم است، در ملک خدا هم دوزخ لازم است؛ ولی کجا در ملک سلطان، دزدی و آدمکشی و آشوبگری نیکو است تا در ملک خدا نیکو باشد؟!
https://ganjoor.net/moulavi/fhmfh/sh6
لطفا شرح این جملات مولوی را در لینک بالا بخوانید.
همانطور که فکر میکردم منظور وی این است که خدا جز نیکی ساطع نخواهد کرد.
باز هم میگم بحث صنایع ادبی از استدلال علمی جداست....