مولوی: خدا به چنگیز خان مغول وحی کرد و به او وعدهی یاری داد!
«گفت مغولان که اوّل درین ولایت آمدند عور و برهنه بودند، مرکب ایشان گاو بود و سلاحهاشان چوبین بود؛ این زمان محتشم و سیر گشتهاند و اسبان تازى هرچه بهتر و سلاحهاى خوب پیش ایشان است. فرمود که آن وقت که دل شکسته و ضعیف بودند و قوّتى نداشتند خدا ایشان را یارى داد و نیاز ایشان را قبول کرد. درین زمان که چنین محتشم و قوى شدند حق تعالى با ضعف خلق، ایشان را هلاک کند تا بدانند که آن عنایت حق بود و یارى حق بود که ایشان عالم را گرفتند، نه به زور و قوت بود. و ایشان اوّل در صحرایى بودند دور از خلق، بینوا و مسکین و برهنه و محتاج. مگر بعضى ازیشان به طریق تجارت در ولایت خوارزمشاه مىآمدند و خرید و فروختى مىکردند و کرباس مىخریدند جهت تنجامه خود. خوارزمشاه آن را منع مىکرد و تجّار ایشان را مىفرمود تا بکشند و از ایشان نیز خراج مىستد و بازرگانان را نمىگذاشت که آنجا بروند. تاتاران پیش پادشاه خود به تضرّع رفتند که هلاک شدیم. پادشاه ایشان ازیشان ده روز مهلت طلبید و رفت در بن غار و ده روز روزه داشت و خضوع و خشوع پیش گرفت. از حق تعالى ندایى آمد که «قبول کردم زارى تو را بیرون آى هرجا که روى، منصور باشى.» آن بود چون بیرون آمدند به امر حق منصور شدند و عالم را گرفتند.» (فیه ما فیه، ص80، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، نشر نگاه، چاپ دوم)