داستان عباس آریا در کتاب نشان از بی نشان ها
نمونه دیگری از تحریفات تاریخی کتاب «نشان از بی نشان ها» درباره حبس و آزادی عبّاس آریا:
«مرحوم امیر شهیدی نقل می کردند که در زمان رضا شاه، مرحوم سید عباس خان آریا وزیر راه وقت مورد غضب شاه واقع شد؛ شاه دستور داد او را زندانی و ممنوع الملاقات نمایند. او از زندان به وسیله یکی از دوستان به من پیغام داد برای حل مشکلش از حاج شیخ حسنعلی اصفهانی استمداد نمایم ... ایشان فرموده بودند: بگوئید دو ختم قرآن یکی برای مؤمنین نجف و یکی برای مؤمنین مشهد بخواند. پس از اتمام دو ختم قرآن از زندان آزاد خواهد شد ... گفتند: بعداً مرحوم آریا گفت: من شروع به خواندن قرآنها کردم، در حالی که هیچ راه امیدی نبود؛ کسی هم جرأت شفاعت نزد رضاشاه را نداشت و احتمال از بین رفتنم زیاد بود. چند شب بعد ساعت یک بعد از نصف شب بود که مشغول ختم قرآن دوم بودم؛ همین که سوره، قل اعوذ برب الناس را تمام نمودم، در اتاق باز شده؛ افسری وارد گردید و گفت: آقا برخیزید؛ اثاث خود را هم بردارید برویم. در این هنگام من یقین کردم جز کشتن کاری دیگری با من ندارند؛ چون که اگر اقدامی هم می شد باید در روز مرا می خواستند. به هر حال با ناامیدی و یأس از حیات لباس و کتاب قرآن خود را برداشته به اتفاق مأمور رفتیم در اتاق رئیس نگهبانی زندان. سلام کردم و احترام نمودم؛ گفت: آقا الساعه از دربار تلفن کردند شما را آزاد نمائیم ... منزل و بعد حتی مورد محبت شاه نیز واقع شدم.» (نشان از بی نشان ها، ص101، حکایت94، نشر آداب، مشهد، چاپ پنجم)
ببینید یک واقعه تاریخی را چقدر تحریف کرده است!
وزیر راه وقت .../ مورد غضب شاه واقع شد؛ شاه دستور داد او را زندانی و ممنوع الملاقات نمایند ... / هیچ راه امیدی نبود / کسی هم جرأت شفاعت نزد رضاشاه را نداشت و احتمال از بین رفتنم زیاد بود ... یقین کردم جز کشتن کاری دیگری با من ندارند ... / آقا الساعه از دربار تلفن کردند شما را آزاد نمائیم/ ... و بعد حتی مورد محبت شاه نیز واقع شدم ...
گذشته از ادّعای ارتباط معنوی «عباس آریا» با حسنعلی نخودکی، این عبارات نیز با آن چه در تاریخ معتبر آمده است سازگار نیست. عبّاس آریا در آن زمان وزیر راه نبود؛ بلکه معاون وزارت راه بود. قضیه زندانی شدن و آزادی او هم به این صورت که مقدادی ادّعا کرده؛ با دخالت مستقیم رضاشاه و بنا به غضب و رضای ملوکانه او نبوده است!
وزیر راه در آن زمان علی منصور بود که با پرونده سازی محمود آیرم، رئیس شهربانی، زندانی و دستگیر شد؛ اما سپس تبرئه و آزاد گشت. (بازیگران عصر پهلوی، ج1 ص250، محمود طلوعی، چاپ دوم، 1372 - شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج2، صص986 و 987 و ج3، ص1554- زندگی و عملکرد حسنعلی منصور به روایت اسناد، ص21، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، منیژه صدری، تهران، چاپ اول، 1383)
عبّاس آریا (1270-1325 ه.ش) به دلیل خوش خدمتی در سرکوب عشائر مورد عنایت ویژه رضاشاه قرار داشت؛ تا جایی که به خاطر ترفیع درجه ی او قانون جاری کشور را نقض کردند. (سیاست عشایری دولت پهلوی اول، ص404، نفیسه واعظ، نشر تاریخ ایران، تهران، 1388) در سال 1314، علی منصور، وزیر طرق (=راه) او را به معاونت خود برگزید. در همان سال هر دو به اتّهام اخذ رشوه دستگیر و زندانی شدند. حدود یک سال بعد با پیگیری دکتر متین دفتری، آریا از زندان آزاد شد و پس از آن از کار دولتی کناره گرفت و به کار آزاد پرداخت و ثروت زیادی اندوخت و در حدود سال 1325 از دنیا رفت. (شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج1، صص9-11، باقر عاقلی، نشر گفتار، تهران، 1380- خاطرات یک نخست وزیر، ص106، باقر عاقلی، انتشارات علمی، چاپ دوم، 1371)
(این مطلب پیشتر در کانال غلوپژوهی و نخستین بار در کانال باور نکنید منتشر شده است)