توجیهات بیثمر برای تبرئه خلیفه
در صحیح بخاری روایت شده است:
«فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا، وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى عَلَیْهَا»
وقتی فاطمه (س) از دنیا رفت شوهرش علی (ع) او را شبانه دفن کرد و ابو بکر را خبر نکرد و خودش بر او نماز خواند. (صحیح البخاری، ج٥، ص١٣٩، دار طوق النجاة)
این گزارش چنان رسواکننده است که شارحان مجبور شدهاند وجوهی برای آن دست و پا کنند که به هذیانگویی شبیهتر است! برای نمونه:
۱. ابن حجر (۷۷۳_۸۵۲ق)
«وَلَعَلَّهُ لَمْ یُعْلِمْ أَبَا بَکْرٍ بِمَوْتِهَا لِأَنَّهُ ظَنَّ أَنَّ ذَلِکَ لَا یَخْفَى عَنْهُ وَلَیْسَ فِی الْخَبَرِ مَا یَدُلُّ عَلَى أَنَّ أَبَا بَکْرٍ لَمْ یَعْلَمْ بِمَوْتِهَا وَلَا صَلَّى عَلَیْهَا»
شاید ابوبکر را از وفات فاطمه خبر نکرد چون گمان میکرد بر او مخفی نمیماند! و این روایت دلالت ندارد که ابوبکر از مرگ فاطمه خبردار نشد و بر او نماز نخواند!! (فتح الباری، ج٧، ص٤٩٤)
بلکه بر اهل زبان مخفی نیست که هیچ معنایی جز این ندارد؛ ولی تعصب، ابن حجر را بر آن داشته تا خود را از مرتبه فهم ابتدایی جملات هم تنزّل دهد.
۲. محمد بن إسماعیل الکحلانی (م ١١٨٢ق)
«یحتمل أنه لکون الدفن لیلاً، فکره علی - علیه السلام - إیقاظ أبی بکر من نومه...» (التحبیر، ج٣، ص٧٦٥)
شاید برای این بود که شبانه دفن شد و علی دوست نداشت ابوبکر را از خواب [ناز] بیدار کند!!
أبو العباس القرطبی (٥٧٨ - ٦٥٦ ق) هم از گزارش بخاری و مسلم چنان خشمگین شده که راهی جز فرافکنی نیافته است:
«ولیس فی الخبر ما یدل على: أن أبا بکر لم یعلم بموتها، ولا صلَّى علیها، ولا شاهد جنازتها، بل اللائق بهم، المناسب لأحوالهم حضور جنازتها، واغتنام برکتها، ولا تسمع أکاذیب الرَّافضة المبطلین، الضالین، المضلین.» (المفهم، ج٣، ص٥٦٩)
بلکه این نصّ صریح بخاری و مسلم است و ربطی به رافضه ندارد! عجب آن که در همین گزارش، یک سطر بالاتر علت به اجمال بیان شده است:
«فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِی بَکْرٍ فِی ذَلِکَ، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ...»
فاطمه به خاطر فدک بر ابوبکر خشمگین شد و با او قهر کرد و تا زمانی که از دنیا رفت با او سخن نگفت...
در روایات دیگر نیز علّت دفن شبانه به صراحت بیان شده است، برای نمونه :
«عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ، وَعَمْرِو بْنِ دِینَارٍ أَنَّ حَسَنَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَخْبَرَهُ، أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ دُفِنَتْ بِاللَّیْلِ. قَالَ: فَرَّ بِهَا عَلِیٌّ مِنْ أَبِی بَکْرٍ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْهَا، کان بَیْنَهُمَا شَیْءٌ.
عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنِ ابْنِ عُیَیْنَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِینَارٍ، عَنْ حَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ مِثْلَهُ، إِلَّا أَنَّهُ قَالَ: أَوْصَتْهُ بِذَلِکَ.
عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّ عَلِیًّا، دَفَنَ فَاطِمَةَ لَیْلًا وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ» (مصنف عبد الرزاق، ج۳ ص۵۲۱)
@alasar_1
- ۰۱/۱۰/۰۲