آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار


بایگانی
آخرین نظرات

تحریف قرآن در صحیح بخاری

جمعه, ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ۰۴:۳۰ ب.ظ

«حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ قَزَعَةَ، حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ سَعْدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی سَلَمَةَ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَقَدْ کَانَ فِیمَا قَبْلَکُمْ مِنَ الأُمَمِ مُحَدَّثُونَ، فَإِنْ یَکُ فِی أُمَّتِی أَحَدٌ، فَإِنَّهُ عُمَرُ»

زَادَ زَکَرِیَّاءُ بْنُ أَبِی زَائِدَةَ، عَنْ سَعْدٍ، عَنْ أَبِی سَلَمَةَ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ «لَقَدْ کَانَ فِیمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ رِجَالٌ، یُکَلَّمُونَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا أَنْبِیَاءَ، فَإِنْ یَکُنْ مِنْ أُمَّتِی مِنْهُمْ أَحَدٌ فَعُمَرُ»

قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: «مِنْ نَبِیٍّ ‌وَلَا ‌مُحَدَّثٍ». (صحیح البخاری 5/ 12 ط السلطانیة، ح 3689)

 

  1. به گفته قسطلانی (م 923ق) حدیث ابن عباس در همه تحریرهای صحیح بخاری وجود ندارد: «وقد ثبت قول ابن عباس هذا لأبی ذر وسقط لغیره» (إرشاد الساری 6/ 103).
  2. همان طور که شارحان بخاری گفته‌اند در این جا به قرائت ابن عباس اشاره شده است: «أَشَارَ بِهَذَا إِلَى قِرَاءَة ابْن عَبَّاس فِی قَوْله تَعَالَى: وَمَا أرسلنَا من قبلک من رَسُول وَلَا نَبِی إلَاّ إِذا تمنَّى الْآیَة فَإِنَّهُ زَاد فِیهَا: ‌وَلَا ‌مُحدث» (عمدة القاری، 16/ 199؛ و نیز نک‍: تغلیق التعلیق 4/ 65؛ فتح الباری، 7/ 51).
  3. در متنِ صحیح بخاری، ابهام و حذف مخلّ وجود دارد. گذشته از این که صدر و ذیل آیه حذف شده؛ اصطلاح قرائت به کار نرفته و از تعبیر مبهم «قال» استفاده شده، کلمه «من» به «نبیّ» چسبیده است؛ در حالی که در مصحف بین آن دو «رسول ولا» فاصله انداخته است. روشن است که حذف کلماتِ از بین آیه قرآن روا نیست.
  4. عجب آن که احسان الهی ظهیر (م 1987م) روایتی از تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی آورده که در آن همین آیه با اضافه «ولا محدث» آمده است. ظهیر بلافاصله تذکر می‌دهد که این عبارت افزوده شیعیان است و آن‌ها را با لعن یاد می‌کند: «زیادة من الملعونین» (الشیعة والسنة، ص35).

حال آن که دیدیم در رایج‌ترین تحریر از مهم‌ترین کتابِ اهل سنت یعنی صحیح بخاری، این قرائت با همین افزوده آمده است! علاوه بر آن این قرائت با سند صحیح در منابع گوناگون اهل سنت از ابن عباس روایت شده است؛ مانند:

«أَخْبَرَنَا سُفْیَانُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِینَارٍ، قَالَ: قَرَأَ ابْنُ عَبَّاسٍ: وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ ‌وَلَا ‌مُحَدَّث» (مسند إسحاق بن راهویه 2/ 480) این روایت دست کم به چهار سند دیگر از سفیان بن عیینة روایت شده است (تفسیر السمعانی 3/ 447؛ تغلیق التعلیق 4/ 65؛ الثانی من حدیث سفیان بن عیینة للطائی، ص46؛ الجامع لأحکام القرآن 12/ 80؛ شرح مشکل الآثار 4/ 341) و ابن حجر سند آن را صحیح دانسته است (تغلیق التعلیق 4/ 65؛ فتح الباری، 7/ 51). همچنین ابن حجر نوشته است: «وَکَذَا رَوَاهُ سُفْیَانُ بْنُ عُیَیْنَةَ فِی أَوَاخِرِ جَامِعِهِ» (تغلیق التعلیق 4/ 65). بنابراین انتساب آن به سفیان بن عیینه جای تردید ندارد.

به جز ابن عباس این قرائت به ابیّ بن کعب (الاعتقاد للبیهقی، ص315) و عبد الله بن مسعود (فتح البیان فی مقاصد القرآن 9/ 66) و امام صادق علیه السلام (الانتصار للقرآن للباقلانی 2/ 462) نیز منسوب است. همچنین سعد بن ابراهیم بن عبد الرحمن بن عوف به وجود عبارت «ولا محدث» در قرآن مُنزَل تصریح کرده است (الدر المنثور، 6/ 65).

  1. روایت بخاری بر تحریف قرآن دلالت دارد، زیرا شاملِ عبارتی است که در مصحف فعلی وجود ندارد. ممکن است گفته شود که ابن عباس این عبارت را به عنوانِ توضیح افزوده است؛ اما این برداشت با ظاهر روایت سازگار نیست؛ به ویژه که در متن کامل روایت «کان ابن عباس یقرأ» آمده که از آن نوعی استمرار در قرائت برداشت می‌شود:

«أخرج عبد بن حمید وَابْن الْأَنْبَارِی فِی الْمَصَاحِف عَن عَمْرو بن دِینَار قَالَ: کَانَ ابْن عَبَّاس رَضِی الله عَنهُ یقْرَأ: وَمَا أرسلنَا من قبلک من رَسُول وَلَا نَبِی وَلَا مُحدث.» (الدر المنثور، 6/ 65؛ همچنین منابع متعدد دیگر مانند: الثانی من حدیث سفیان بن عیینة للطائی ص46).

ضمن این که سعد بن عبد الرحمن بن عوف تصریح کرده است که این عبارت جزو قرآن مُنزَل بوده است (الدر المنثور، 6/ 65) و آن را به پیامبر (ص) نیز نسبت داده‌اند (الجلیس الصالح الکافی، ص609). بنابراین نمی‌توان آن را تفسیر ابن عباس دانست.

همچنین ممکن است گفته شود این عبارت جزو قرآن بوده اما از سوی خداوند نسخ شده است؛ چنان که در الدر المنثور آمده است:

«وَأخرج ابْن أبی حَاتِم عَن سعد بن إِبْرَاهِیم بن عبد الرَّحْمَن بن عَوْف قَالَ: إِن فِیمَا أنزل الله: وَمَا أرسلنَا من قبلک من رَسُول وَلَا نَبِی وَلَا مُحدث؛ فنسخت مُحدث والمحدثون: صَاحب یس ولقمان وَهُوَ من آل فِرْعَوْن وَصَاحب مُوسَى» (الدر المنثور، 6/ 65).

اما این توجیه نیز قابل قبول نیست؛ زیرا اوّلاً ابن عباس آن را به همین صورت قرائت می‌کرده، بنابراین معتقد به نسخ آن نبوده است. ثانیاً نسخ ادعای متأخری است و دلیلی بر آن اقامه نشده است. ثالثاً اگر مقصود نسخ لفظ و معنا با هم است که معنی معقولی ندارد، زیرا آیه درباره گذشته سخن می‌گوید و به اعتقاد مربوط است نه احکام که نسخ معنایش، ممکن باشد. اگر هم مقصود نسخِ لفظ بدون معنا است، باز هم نامعقول است. آیا حکیمانه است که خداوند آیه‌ای که در لفظ و معنا معجزه است نازل کند و سپس دستور دهد بخشی از لفظ آن را حذف کند و دستور بدهد آن را نخوانید با آن که معنایش صحیح و ثابت است؟! بلی اگر آیه درباره احکام بود و معنایش نسخ می‌شد، عقلاً ممکن بود که قرائت و لفظش نیز نسخ شود، ولی وقتی معنای آیه نسخ‌شدنی نیست، نسخ قرائت و لفظ آن چه وجه معقولی دارد؟!

اگر چه ابو بکر انباری درباره حدیث ابن عباس گفته است: «فَهَذَا حَدِیثٌ لَا یُؤْخَذُ بِهِ عَلَى أَنَّ ذَلِکَ قُرْآنٌ» (الجامع لأحکام القرآن 12/ 80) اما به هر حال روشن است که حدیث صحیح ابن عباس که بخاری به آن اشاره کرده است، قابل حمل بر تفسیر یا نسخ نیست، گر چه کسی اخذ آن را به جهت متواتر نبودن و مخالفت با مصحف، به عنوان قرائت، جائز نداند.  

  1. ابن تیمیه به درستی متوجه شده است که قرائت ابن عباس با عقاید شیعه متناسب است، از این جهت نوشته است:

«وَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إلَّا إذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. فَقَدْ ضَمِنَ اللَّهُ لِلرَّسُولِ وَلِلنَّبِیِّ أَنْ یَنْسَخَ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ وَلَمْ یَضْمَنْ ذَلِکَ لِلْمُحَدَّثِ؛ وَلِهَذَا کَانَ فِی الْحَرْفِ الْآخَرِ الَّذِی کَانَ یَقْرَأُ بِهِ ابْنُ عَبَّاسٍ وَغَیْرُهُ: وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِک مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ ‌وَلَا ‌مُحَدَّثٍ إلَّا إذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ وَیُحْتَمَلُ وَاَللَّهُ أَعْلَمُ أَنْ لَا یَکُونَ هَذَا الْحَرْفُ مَتْلُوًّا حَیْثُ لَمْ یضمن نَسْخ مَا أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّةِ الْمُحَدَّثِ؛ فَإِنَّ نَسْخَ مَا أَلْقَى الشَّیْطَانُ لَیْسَ إلَّا لِلْأَنْبِیَاءِ وَالْمُرْسَلِینَ إذْ هُمْ مَعْصُومُونَ فِیمَا یُبَلِّغُونَهُ عَنْ اللَّهِ تَعَالَى أَنْ یَسْتَقِرَّ فِیهِ شَیْءٌ مِنْ إلْقَاءِ الشَّیْطَانِ وَغَیْرهم لَا تَجِبُ عِصْمَتُهُ مِنْ ذَلِکَ وَإِنْ کَانَ مِنْ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ الْمُتَّقِینَ فَلَیْسَ مِنْ شَرْطِ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ الْمُتَّقِینَ أَلَّا یَکُونُوا مُخْطِئِینَ فِی بَعْضِ الْأَشْیَاءِ خَطَأً مَغْفُورًا لَهُمْ؛ بَلْ وَلَا مِنْ شَرْطهمْ تَرْکُ الصَّغَائِرِ مُطْلَقًا بَلْ وَلَا مِنْ شَرْطِهِمْ تَرْکُ الْکَبَائِرِ أَوْ الْکَفْرُ الَّذِی تَعْقُبُهُ التَّوْبَةُ.» (مجموع الفتاوى 11/ 66)

خلاصه حرف ابن تیمیه به صورت برهان خلف این است که قرائتِ ابن عباس درست نیست؛ چون اگر درست باشد ضمانت نسخِ امنیة شیطان برای محدّث لازم می‌آید؛ در حالی که چنین ضمانتی وجود ندارد، زیرا فقط نبی و رسول معصوم‌اند و محدّث لازم نیست معصوم باشد؛ بنابراین قرائتِ ابن عباس قابل اخذ نیست! واضح است که این سخن، جز تحکّم و مصادره به مطلوب نیست و دلیلی بر معصوم نبودن غیرِ نبی و رسول اقامه نشده است.

ابن تیمیة در جای دیگر می‌نویسد:

«فإن قیل ففی قراءة ابن عباس «‌ولا ‌محدث» قیل: هذه القراءة لیست متواترة ولا معلومة الصحة، ولا یجوز الاحتجاج بها فی أصول الدین، وإن کانت صحیحة فالمعنى أن المحدث کان فیمن کان قبلنا، وکانوا یحتاجون إلیه وکان ینسخ ما یلقیه الشیطان إلیه کذلک وأمة محمد صلى الله علیه وسلم لا تحتاج إلى غیر محمد صلى الله علیه وسلم.» (شرح العقیدة الأصفهانیة، ص174-175)

در این جا نیز سخن ابن تیمیة جز تحکم نیست! ابن تیمیة مدعی است که به فرض صحتِ این قرائت، مخصوص امم پیشین است؛ زیرا امت اسلام به غیر از رسول خدا (ص) به کس دیگری نیاز ندارد! در حالی که این ادعا نیز بی‌دلیل بلکه مصادره به مطلوب است. اتفاقاً قرائتِ ابن عباس، که سند صحیحی دارد قرینه‌ای است بر وجود محدّثانی در امت اسلام و معصوم بودن آن‌ها؛ چنان که در روایاتِ شیعه آمده و بر 12 امام تطبیق داده شده است.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی