آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار

موضوعات مختلف دینی به ویژه اعتبارسنجی احادیث و گزارش‌های تاریخی

آثار


بایگانی
آخرین نظرات

فهرست کپی‌برداری محمد حسن وکیلی از وبلاگ آثار

سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۸، ۰۳:۴۷ ب.ظ

آقای محمدحسن وکیلی أخیراً کتابی منتشر کرده‌اند به نام «تطهیر الشریعة عن حدیقة الشیعة». از این کتاب در همایشی در 26 دی ماه 1398 رونمایی شد. عمده‌ی این کتاب حاصل کپی‌برداری از آثار دیگران است و البته بخشی از آن هم که کپی نیست، از موضوع اصلی کتاب خارج است.

بخش اصلی کتاب -که شامل مطالب جدید و نو است- تماماً از وبلاگ آثار کپی شده است. کپی‌برداری ایشان از وبلاگ آثار سه گونه است: بخش زیادی را بدون هیچ گونه ارجاع از وبلاگ آثار کپی کرده‌اند که در واقع مصداق سرقت علمی و انتحال است. بخشی را با ارجاع مبهم، ناقص و تدلیس‌گونه کپی کرده‌اند که این بخش نیز به انتحال و سرقت علمی ملحق می‌شود. بخشی را نیز اگر چه ارجاع داده‌اند؛ امّا به دلیل حجم گسترده‌، مصداق نشر بدون اجازه و تضییع حقّ تألیف است.

از آن جا که ایشان پس از افشاگری وبلاگ آثار، به جای عذرخواهی، با فریبکاری و دعاوی غیرواقعی جدید، وبلاگ آثار را به دروغگویی و تهمت‌پراکنی متّهم کردند، در این نوشتار، به صورت فهرست‌وار به مقایسه‌ی کتاب تطهیرالشریعة و تحقیقات وبلاگ آثار پرداخته‌ایم:

الف. رونویسی بدون ارجاع

1. بخشی از فهرست مطالب را عیناً از وبلاگ آثار کپی‌برداری کرده‌اند و مثلا در مورد زیر در ص9 حتّی ترتیب شماره‌ها را اصلاح نکرده‌اند:

«19. توضیحی درباره کتاب انیس المؤمنین

الف. کفایة المهتدی

ب. ابیات المختار

3. «قحطبة بن شبیب» پسر «شبیب خارجی»؟!»

2. در ص 44 پاورقی از آدرس http://alasar.blog.ir/1397/02/04/Nosakh کپی‌برداری شده است. در پانویس شماره 1 نوشته‌اند: «علاوه بر این که آغاز و انجام آن افتادگی دارد تاریخ کتابت و کاتب آن نیز نامعلوم است.» در حالی که معلوم نبودن تاریخ کتابت و نام کاتب به دلیل افتادن آغاز و انجام کتاب بوده و نکته اضافی و جدیدی نیست! در متن وبلاگ آمده: «ابتدا و انتهای نسخه افتاده و نه تاریخ کتابت و نه کاتب آن معلوم نیست.» که در واقع جمله عطفی دوم، توضیح همان جمله‌ی اول است؛ اما ایشان متوجه این نکته‌ی ساده نشده و آن را نکته‌ی جدیدی پنداشته و لذا در پاورقی با عبارت «علاوه بر...» آورده است!

پانویس شماره 2 نیز با اندکی تغییر از همان آدرس کپی شده است.

3. ص94 کتاب که بیشترش از آدرس http://alasar.blog.ir/1397/01/13/pasikhani کپی شده است. عجب آن که ایشان هیچ اشاره‌ای نمی‌کنند که مطلب را از وبلاگ آثار برداشته‌اند؛ ولی در پاورقی می‌نویسند: «در تصحیح آقای حسن زاده به این تفاوت اشاره نشده است.» پس چرا منبع خود را مخفی کرده و نگفته‌اند که این تفاوت را از طریق وبلاگ آثار دانسته‌اند؛ خصوصاً که در مقدمه هم اعتراف کرده‌اند که به نسخه‌ی کاشف الحق رجوع قابل توجّهی نداشته‌اند؟!

4. در صص99 و 100 بخش «نمونه‌ سوم: داستان عبدالله بن علی» به کلّی از آدرس http://alasar.blog.ir/1397/01/13/pasikhani کپی‌برداری شده، بی‌آن که هیچ ارجاعی داده شود.

5. ص137 کتاب بدون هیچ ارجاعی از بخش نظرات وبلاگ آثار به آدرس http://alasar.blog.ir/1397/03/22/Ehqaq کپی‌برداری شده است. البته نویسنده اندکی در آن تصرّف کرده و ترتیب و بعضی کلمات را تغییر داده است.

6. از ص144 تا ص157 را تقریباً به طور کامل از آدرس http://alasar.blog.ir/1396/12/23/Hadiqah-makhdum ؛ برداشته‌اند ولی با ایجاد تغییر ظاهر مطالب، منبع اصلی خود را مخفی کرده و هیچ ارجاعی ند‌اده‌اند. خوشبختانه در این بخش ردّپاهای زیادی از سرقت علمی برجای گذاشته‌اند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

-  در ص145 مطلبی از سعید نفیسی نقل کرده‌اند که عیناً کپی‌برداری شده از آدرس مذکور است؛ زیرا دقیقاً متن نقل قول را از همان جا آغاز کرده‌اند که در وبلاگ آثار آغاز شده و به همان جا پایان برده‌اند که در وبلاگ آثار پایان یافته است و دقیقاً از همان جا تقطیع کرده و نقطه چین گذاشته‌اند که در وبلاگ آثار تقطیع و نقطه‌چین شده و در نهایت هم ارجاع را دقیقاً مطابق ارجاع وبلاگ آثار آورده‌اند! توضیح آن که وبلاگ آثار از شیوه‌های رایج ارجاع استفاده نمی‌کند و از روش اختصاصی خود بهره می‌گیرد که آقای وکیلی عیناً همان را بدون توجه کپی کرده‌اند!

- در بخش «شاهد اول: حاجی خلیفه و اسماعیل پاشا» تمام مباحث مأخوذ از وبلاگ آثار است. حتّی بحث درباره‌ی اختلاف نسخه‌ی دار احیاء التراث العربی با نسخه سنگی مصری و نسخه لندن که در وبلاگ آثار آمده، بدون هیچ ارجاعی تکرار شده است. عجب آن که دو عکسی هم که در آخر کتاب به عنوان تصویر نسخه مصری و نسخه لندن آورده‌اند عیناً از وبلاگ آثار برداشته و حتّی تقطیع و خط کشی‌های نویسنده وبلاگ آثار دیده می‌شود. حتّی مطالبی که از هدیة العارفین نقل کرده‌اند تماماً کپی‌برداری از وبلاگ آثار است؛ چون آغاز، پایان، محل تقطیع و نقطه‌چین و نحوه‌ی ارجاع دقیقاً مطابق وبلاگ آثار است.

- در بخش «شاهد دوم: حسن بن محمد بورینی» در ص150 آن چه از تراجم الاعیان نقل کرده است، دقیقاً کپی‌برداری شده از وبلاگ آثار است؛ زیرا با وجود طولانی بودن نقل قول و تقطیعات بسیار، تمام نقطه‌چین‌ها، آغاز، پایان و حتّی ارجاع دقیقاً مطابق وبلاگ آثار است.

- در ص151 علاوه بر کل محتوا، بخشی از الفاظ وبلاگ آثار در آدرس مذکور عیناً منتقل شده است:

«... دو سال در طرابلس و سه سال در مکه قاضی بوده و غیر آن سفرهای طولانی و متعدد نیز داشته و مدتها در شهرهای مختلف اقامت کرده است...»

- باز در بخش «شاهد سوم» آن چه از اسکندربیگ نقل کرده، از نظر متن، آغاز، پایان و نحوه ارجاع دقیقاً مطابق وبلاگ آثار است.

- بخش «شاهد پنجم» و «شاهد ششم» نیز بسط مطالبی است که در آدرس مذکور آمده است و جالب آن که تعبیر «به نقل از» در پاورقی ص156 که در ارجاعات این کتاب تقریباً منحصر به فرد است؛ از اثرات کپی‌برداری از وبلاگ آثار و تغییر و اخفاءِ منبع است.

- باز در بخش «شاهد هفتم» علاوه بر برداشت محتوا از عین عبارات وبلاگ آثار استفاده شده است:

 «مصائب النواصب در سال 995 قمری و در زمان حیات میرزا مخدوم تألیف شده است. قاضی نورالله شوشتری در سال 995 قمری کتاب مصائب النواصب را در ردّ نواقض الروافض، اثرِ میرزا مخدوم نگاشته و در پایان کتاب خود به تاریخ کتابت آن تصریح می‌کند: «قد وقع الفراغ عن تسویده لمؤلفه الفقیر الی الله الغنی نورالله بن شریف الحسینی المرعشی الشوشتری اصلح الله باله و حقق آماله فی سبعة عشر ایام بلیالیها من شهر رجب المرجب المنتظم فی سلک شهور سنة خمس و تسعین تسعمائة هجریة و الحمدلله علی توفیق الاتمام.»»

مقایسه این متن با آدرس مذکور نشان می‌دهد که دقیقاً از آن جا کپی شده و علاوه بر آن ارجاعات در پاورقی نیز عیناً کپی‌برداری از ارجاعات آدرس مذکور است.

با وجود این که در تمام این بخش‌ها آقای وکیلی هیچ نامی از منبع اصلی خود یعنی وبلاگ آثار نمی‌برد؛ در ص160 می‌نویسد: «برای تبیین بیشتر چند نمونه از متن عبارات کتاب مصائب النواصب را که یکی از محققان جمع‌آوری کرده و دال بر حیات میرمخدوم است نقل می‌کنیم...» و سپس تا ص164 عین عبارات وبلاگ آثار را نقل کرده و ارجاع داده است.

سؤال این جا است که در حالی که عموم مطالب پیشین نیز برگرفته از وبلاگ آثار بوده؛ چرا ایشان به گونه‌ای وانمود کرده است که تنها این توضیح اضافی چندصفحه‌ای که فقط جمع‌آوری نمونه‌ها است، از وبلاگ آثار است؟!

7. در صفحات 164 و 165 نیز  بحث «شبهه اول: تاریخ رحلت فرزند میرزا مخدوم» تماماً کپی‌برداری از آدرس مذکور است؛ اما هیچ ارجاعی داده نشده است. همه‌ی ارجاعات و توضیحات موجود در پاورقی نیز عیناً از آدرس مذکور برداشته شده بی‌آن که ارجاعی داده شود.

8. در ص208 و ص209 بحث «داستان عمرو بن لیث» به کلّی برگرفته از آدرس http://alasar.blog.ir/1397/03/20/amrleyth می‌باشد. علاوه بر مقایسه‌ی محتوا، شاهد لفظی روشنی نیز وجود دارد. پانویس شماره 2 در پاورقی ص209 عیناً از آدرس مذکور کپی‌برداری شده است:«در کتاب روضه‌ی خلد حکایات نادرستی...» به طور کلی مطالبی که در پاورقی‌های کتاب آمده اعم از ارجاعات و توضیحات، هیچ یک به منبع اصلی یعنی وبلاگ آثار ارجاع داده نشده است.

9. در صفحات 216 تا 218 نیز مطالب را از آدرس http://alasar.blog.ir/1397/01/04/forat برداشته‌اند. البته در ص216 می‌نویسند: «در این مورد نیز گفته‌ی یکی از محققان را با تغییراتی می‌آوریم...» اما مقصود خود را از «یکی از محققان» -که در واقع همان نویسنده وبلاگ آثار است مشخص نمی‌کنند. ظاهراً چون در آدرس مذکور ارجاعاتی در نقد علامه طهرانی و صوفیه وجود دارد و آقای وکیلی مدافع سرسخت علامه طهرانی و صوفیه است؛ ناچار متن را تغییر داده و نخواسته مأخذ اصلی را به خواننده معرّفی کند.

10. درصفحات 272 و 273 محتوای بخش «تکفیر اهل سنّت» را از آدرس http://alasar.blog.ir/1397/02/21/takfir گرفته؛ امّا هیچ اشار‌ه‌ای به منبع اصلی خود نکرده‌اند. این کپی‌برداری در تعابیر و الفاظ نیز نمود پیدا کرده و حتّی عباراتی را که به مجمع الفائدة نسبت داده‌اند؛ صرفاً کپی‌برداری از وبلاگ آثار است؛ چرا که تقطیع و برش آن و نیز نحوه‌ی ارجاع کاملاً مطابق وبلاگ آثار است.

11. بخش «دشمنی میرلوحی با مجلسیین» یعنی از صفحات 293 تا 300  تماماً از آدرس http://alasar.blog.ir/1397/02/27/hesadat گرفته شده ولی هیچ ارجاعی داده نشده است.

در این صفحات غالباً متن وبلاگ بدون تغییر منتقل شده است. بیشترین تغییرات مربوط به مقدّمه‌ی این بخش است که از مقدّمه متن وبلاگ گرفته شده؛ ولی الفاظش تغییر کرده است. با این حال در همین مقدّمه نیز کپی‌برداری لفظی مشهود است. مثلاً متن وبلاگ این گونه آغاز شده: «ناله و نفرین، تظلم و گلایه، اظهار دغدغه، حسرت و درد...» که در ص293 کتاب تطهیرالشریعة عین این عبارات دیده می‌شود! حتّی آن چه در ص293 از حاجی نوری نقل شده -با توجه به نحوه تقطیع- ، برگرفته از وبلاگ آثار است.

در ادامه در بخش «1. اتهام آوازه خوانی به مجلسی اول» در صفحات 294 و 295 متنی طولانی از «اواخر کفایة المهتدی» نقل می‌کند. این در حالی است که آقای وکیلی خود به این متن دسترسی نداشته و صرفاً از وبلاگ آثار کپی کرده است. این کپی‌برداری حتّی در علائم نگارشی نیز نمودار است! نویسنده‌ی وبلاگ آثار با مراجعه به صفحات 244 و 245 نسخه‌ی خطّی کفایة المهتدی به شماره 14724 در کتابخانه‌ی مجلس این متن را شخصاً تایپ کرده است؛ ولی آقای وکیلی بدون صداقت لازم، منبع واسطه‌ی خود را حذف کرده و چون نویسنده‌ی وبلاگ آثار، آدرس دقیق نسخه و صفحات آن را ذکر نکرده و صرفاً به عبارت «اواخر کفایة المهتدی» ارجاع داده است؛ آقای وکیلی نیز به همین مقدار بسنده کرده و مستقیماً به «اواخر کفایة المهتدی» ارجاع داده‌اند!

در ص295 نوشته‌اند: «چگونه می توان این تهمت های عجیب و غریب را درباره‌ی علامه بزرگی چون محمّدتقیّ مجلسی باور کرد؟! کسی که خود از مخالفان غناء و طرب است!...» در این جا آقای وکیلی تعبیر «شیخ بزرگی» را که در وبلاگ آثار برای مجلسی اوّل به کار رفته، درخور مقام ایشان ندانسته و آن را اندک پنداشته و لذا به «علامه‌ی بزرگی» تغییر داده است! غافل از این که بحث وبلاگ اصلاً ربطی به شخصیت و تقوای فردی و میزان دانش مجلسی اوّل نداشته؛ بلکه ناظر به موقعیّت اجتماعی او بوده است. یعنی کسی که در میان متشرّعان آن روزگار، به شیخوخیّت شناخته می‌شده، ممکن نیست تا این حد تظاهر به انواع فسق داشته باشد و این ربطی به علّامه بودن یا نبودن ندارد!

ادامه مطلب در همین صفحه و صفحات بعد و حتّی پاورقی‌ها و ارجاعات این صفحات تماماً از وبلاگ آثار است. ایشان حتّی زحمت ِ تغییر شیوه ارجاع‌دهی و یک‌دست کردن آن‌ها را نکشیده و هر چه در وبلاگ بوده عیناً آورده است! در ص297 متنی را که نویسنده‌ی وبلاگ آثار شخصاً از روی نسخه‌ی خطّی رساله‌ی مناظرة السید و العالم، تایپ کرده با توضیحات و مباحث و ارجاعات وبلاگ عیناً کپی کرده و هیچ تذکّری نداده است!

12. عمده‌ی بخش «میرلوحی و ابومسلم‌خوانی» یعنی از صفحات 304 تا 317 نیز کپی‌برداری از وبلاگ آثار است. در ص301 پس از بیان برداشتی کوتاه از مطالب وبلاگ آثار به کتابِ «صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست» ارجاع داده که ارجاعی است مبهم و غیردقیق.

در صفحات 304 و 305 بخشی از متن وبلاگ آثار به آدرس http://alasar.blog.ir/1397/01/13/pasikhani    را کپی کرده و با کمال تعجّب در پاورقی ص305 نوشته است: «در تصحیح آقای حسن‌زاده متأسفانه به این مطلب اشاره نشده.»! شگفتا که ایشان چنان تأسّف می‌خورد که گویی خودش این مطلب را دریافته؛ در حالی که ایشان هیچ مراجعه‌ای نداشته و تمام مطلب از وبلاگ آثار است.

بخش «نام پدر ابومسلم» از صفحات 305 تا 307 نیز از آدرس مذکور کپی شده است.

بخش «حدیثی در مذمت ابومسلم» از صفحات 307 تا 317 نیز تماماً از آدرس مذکور کپی شده است.

13. در صفحات 317 تا 326 نیز اثرپذیری کتاب از یکی از نوشته‌های وبلاگ آثار به آدرس http://alasar.blog.ir/1397/01/04/abolfotuh

 آشکار است. اگر چه آقای وکیلی کوشیده تا این اثرپذیری را مخفی کند؛ امّا در این کوشش چندان موفّق نبوده است. علاوه بر سیر کلّی مطالب و محتوای آن که آشکارا برگرفته از وبلاگ آثار است؛ شواهد لفظی و ظاهری نیز دیده می‌شود. مثلاً در صص324 و 325 متنی از روضات الجنات آورده، که مواضع تقطیع و نقطه‌چین کردن آن به خوبی نشان می‌دهد که از وبلاگ آثار کپی شده است.

امّا جالب‌تر آن که در صص325 و 326 متنی از پسر میرلوحی نقل کرده که آغازش چنین است:

«از جمله بزرگان علمای سنی روایت در این باب کرده...»

و در پاورقی آن را به «کفایة المهتدی، ص87» ارجاع داده است.

این در حالی است که در آدرس مذکور متن مورد نظر چنین آمده است:

«از جمله علمای سنّی که در این باب حدیث نقل کرده...»

چنان که می‌بینیم متنی که تطهیر الشریعة نقل کرده با مصدری که به آن ارجاع داده مطابق نیست! علّت، آن است که آقای وکیلی این متن را در واقع از وبلاگ آثار (آدرس مذکور) کپی کرده است. نویسنده‌ی وبلاگ آثار مستقیماً به نسخه‌ی اصول العقائد در کتابخانه‌ی مجلس رجوع کرده و متن را مطابق آن تایپ کرده است. آقای وکیلی این متن را از همین وبلاگ کپی کرده؛ ولی برای مخفی کردن مصدر واقعی، به مقدمه‌ی کفایة المهتدی ارجاع داده است؛ غافل از آن که نقل این دو منبع -به علت اختلاف نسخ- متفاوت بوده است.

14. فصل «ادبیات و اصطلاحات میرلوحی» از صفحه 334 تا صفحه 340 به کلّی از روی وبلاگ آثار به آدرس http://alasar.blog.ir/1397/01/10/zarraqiyah کپی‌برداری شده و کوچکترین ارجاعی داده نشده است.

در ص335 جمله‌ی «البتۀ صوفیه نیز تحت عنوان عامّ اهل بدعت قرار می گیرند.» به «البته برخی از صوفیه نیز تحت عنوان عام اهل بدعت قرار می‌گیرند.» تحریف شده است. از آن جا که آقای وکیلی خود صوفی و مدافع سرسخت صوفیه است؛ ناچار عبارت عام وبلاگ آثار را -که صوفیه را به کلی تخطئه می‌کند- تحریف کرده است. تحریفات لفظی دیگری نیز دیده می‌شود که ذکر آن موجب تطویل است.

15. فصل «میرلوحی و غنا و موسیقی» از ص340 تا ص343 نیز تماماً رونویسی از وبلاگ آثار (http://alasar.blog.ir/1397/01/13/pasikhani) است؛ بدون هیچ ارجاعی.

16. فصل «میرلوحی و کتاب‌های جعلی» از ص343 تا ص347 نیز کپی برداری از وبلاگ آثار است؛ بدون هیچ ارجاع. صفحات 343 تا 345 را از آدرس (http://alasar.blog.ir/1397/01/10/zarraqiyah ) رونویسی کرده است. صفحات 345 تا 347 را نیز از آدرس (http://alasar.blog.ir/1397/01/08/jonun) کپی کرده است.

17. فصل «میرلوحی و مجانین و مخالفان سادات» از ص347 تا ص356 نیز از آدرس http://alasar.blog.ir/1397/01/08/jonun کپی‌برداری شده ولی ارجاع داده نشده است.

جالب آن که در پاورقی ص349 آمده: «تاریخ جهان‌آرای عباسی، ص662. ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم [حدیقةالشیعة ششم و هفتم خلد برین]، ص620»

این در حالی است که در متن وبلاگ آثار آمده: «حدیقه‌ی ششم و هفتم خلد برین» از آن جا که آقای وکیلی فقط کپی‌برداری کرده و اطّلاعی از منابع نداشته است، این را با حدیقةالشیعة اشتباه گرفته و «حدیقه‌ی ششم وهفتم» را به «حدیقةالشیعة ششم و هفتم» تحریف کرده است!!

در بخش‌های دیگر نیز گاه حذف یا تحریفاتی در لفظ صورت گرفته است.

18. فصل «میرلوحی و رشوه» از صفحه 356 تا صفحه 364 نیز از آدرس   http://alasar.blog.ir/1397/01/07/reshwe کپی برداری شده است بدون هیچ ارجاعی.

19.فصل «میرلوحی و اقسام صوفی» از ص364 تا ص367 نیز از http://alasar.blog.ir/1397/01/13/pasikhani کپی شده است بدون هیچ ارجاعی.

20. فصل «شگردهای جعل احادیث در کتب زنجیره‌ای میرلوحی» (صفحات 367 تا 370) نیز تماما کپی‌برداری بدون ارجاع از وبلاگ آثار است.

در این بخش شگردهای میرلوحی در 4 شماره شرح داده شده است.

شماره1 نکته‌ی خاص و اضافی ندارد و حاصل برداشت کلی از شماره‌های بعدی و مجموع مطالب وبلاگ است.

شماره2 از آدرس http://alasar.blog.ir/1397/01/10/zarraqiyah  کپی شده است.

شماره‌3 (صفحات 367 تا 370) به کلّی از آدرس http://alasar.blog.ir/1397/01/07/sabk کپی شده است.

عجب آن که در این قسمت در ص368 نوشته‌اند: «همین طور بعضی احتمال داده‌اند نسبتی که به شیخ مفید در ادراءالعاقلین داده است از همین دست باشد.» در وبلاگ آثار این احتمال چنین مطرح شده است: «احتمال می‌رود که این نسبت به شیخ مفید نیز مانند موارد قبل برساخته باشد.» آقای وکیلی با تغییر دادن عبارات چنین وانمود کرده‌اند که مطالب قبل و بعد از ایشان است و تنها این احتمال از «بعضی» است! در حالی که تمام مطالب قبل و بعد و از جمله همین احتمال از همان «بعضی» یعنی نویسنده وبلاگ آثار است! آیا این تغییرات عمدی را می‌توان بر سهو حمل کرد و با امانت و صداقت جمع نمود؟

شماره‌ی 4 (ص370) نیز از آدرس http://alasar.blog.ir/1397/01/08/jonun کپی شده است.

21. همه‌ی فصل «توضیحی درباره‌ی کتاب انیس المؤمنین» (صفحات 381 تا 392) نیز بدون هیچ اشاره‌ای از وبلاگ آثار http://alasar.blog.ir/1397/01/10/zarraqiyah) ) کپی شده است. در این بخش بی‌دقتی آقای وکیلی در کپی‌برداری موجب شده تا ترتیب شماره‌ها به هم بخورد! شماره 3 پس از الف و ب آمده است؛ در حالی که هیچ شماره‌ی 1 و 2‌ای قبل از آن نیست! علت آن است که در متن وبلاگ قبل از شماره‌ی 3، شماره 1 و 2 هم آمده و الف و ب زیرمجموعه‌ی شماره 2 بوده است. آقای وکیلی بدون توجه، بخشی از متن را کپی کرده‌اند؛ بی‌آن که شماره‌گذاری را مطابق کپی‌برداری خود تغییر دهند!

22. بیشتر تصاویر پایان کتاب (صفحات 501 تا 505) از وبلاگ آثار گرفته شده است. در این تصاویر حتّی خطوطی که نویسنده‌ی وبلاگ آثار بر برخی تصاویر کشیده یا برشی که صورت داده، دیده می‌شود! حتّی تصویر نسخه تبصرة المؤمنین در ص500 نیز اگر چه در ص55 کتاب به آقای رحیم قاسمی مدیر کانال بزم قدسیان نسبت داده شده، در اصل متعلّق به وبلاگ آثار است که پیش از کانال بزم قدسیان، در کانال ذکری نیز منتشر شده است. خط‌کشی نویسنده‌ی وبلاگ آثار بر این تصویر هم دیده می‌شود!

23. در بخش فهرست کتب (ص507) نیز بسیاری از کتب ذکرشده (اعم از خطی و چاپی) در واقع منابعی است که نویسنده‌ی وبلاگ آثار به آن‌ها رجوع کرده است؛ نه مؤلف تطهیر الشریعة. اگر چه نام این فهرست، «فهرست کتب» است، نه «فهرست منابع»؛ اما تنظیم آن به گونه‌ای است که وانمود شده مؤلف کتاب به عنوان منبع به این‌ کتاب‌ها رجوع کرده است.

ب. رونویسی با ارجاع

1. صص97 و 98 کتاب با عنوان «نمونه دوم: داستان ابومسلم» عیناً از آدرس http://alasar.blog.ir/1397/01/13/pasikhani  کپی‌برداری شده است. آقای وکیلی در پاورقی ص97 نوشته است: «در توضیح این قسمت از عبارات وبلاگ آثار استفاده شده است.»

از این جمله چنین برداشت می‌شود که آقای وکیلی خود به نتایج این بخش دست یافته و تنها در بیان نتایج پیش‌یافته‌ی خود از عبارات وبلاگ آثار استفاده کرده‌اند؛ چنان که هم در مقدّمه‌ی کتاب و هم در مصاحبه‌ی خود پیرامون کتاب تطهیر‌الشریعة و هم در مواضع دیگری از کتاب این ادّعا را صریحاً یا تلویحاً تکرار کرده‌اند.

این در حالی است که نتایج این بخش، بسیار دقیق و جزئی و حاصل رجوع نویسنده‌ی وبلاگ آثار به نسخه‌ی چاپی و خطّی شواهدالنبوة، نسخه‌ی خطّی کاشف الحقّ و نسخه‌ی چاپی حدیقة الشیعة و مقایسه ریزبینانه‌ی آن‌ها با هم است. این که آقای وکیلی نیز دقیقاً همین مسیر ریز و جزئی را پیموده باشد و اتّفاقاً متوجه همان نکات باریک شده باشد؛ اتفاقی نادر و بسیار دور از عادت است؛ خصوصاً که ایشان به اعتراف خودش در مقدّمه کتاب، مراجعه چندانی به نسخ خطی نداشته است. (نک: ص26)

لذا می‌بینیم در پاورقی ص98 نیز به عکسی در آخر کتاب ارجاع می‌دهند که از طریق وبلاگ آثار به آن دست یافته‌اند!

متأسفانه ایشان به رغم ذکر منبع، قواعد نقل قول را هم رعایت نکرده و به جای آن که کلّ مطلب را با قرار دادن در گیومه یا فاصله دادن از حاشیه (چنان که در جاهای دیگر کتاب چنین شیوه‌ای دارند) از نوشته‌های خود متمایز کنند، آن را به عنوان فصلی از کتاب خود آورده‌اند.

2. از ص102 تا ص136 تماماً از وبلاگ آثار کپی‌برداری شده و البته در پاورقی ص136 به وبلاگ آثار ارجاع داده‌ند. این که 34 صفحه پی‌درپی از جای دیگری کپی‌برداری شود، تعجب‌برانگیز و خارج از عرف است. 

3. از ص160 تا ص164 کپی‌برداری از وبلاگ آثار است با ارجاع. البته در این جا نیز قواعد نقل قول رعایت نشده، و متنی را که از وبلاگ آثار نقل کرده‌اند، از نوشته‌های خود متمایز نکرده‌اند؛ بر خلاف رویه‌ای که در دیگر نقل قول‌ها دارند.

4. صص166 تا 185 یعنی 19 صفحه عیناً از وبلاگ آثار برداشته شده و در پاورقی ارجاع داده شده است. البته در این بخش نیز قواعد نقل قول را زیر پا گذاشته‌اند. در صص168 و 169 بخش «شبهه‌ی چهارم: عبارات مصائب النواصب» از قواعد نقل قول پیروی نمی‌کند.

5. از ص187 تا ص191 از وبلاگ آثار کپی‌برداری شده و ارجاع داده شده است.

6. از ص193 تا ص205 یعنی 12 صفحه پی‌درپی از وبلاگ آثار رونویسی و ارجاع داده شده است.

7. در صفحات 226 تا 229 بخش «شاهد چهارم: داستان جعلی سفر ابن حمزه» به طور کامل از وبلاگ آثار به آدرس http://alasar.blog.ir/1397/01/04/abolfotuh گرفته شده است. حتّی پاورقی‌ها نیز برگرفته از وبلاگ آثار است. امّا آقای وکیلی تنها در اواخر این بخش (دلیل سوم) در پاورقی چنین ارجاع می‌دهد:

«1. رک. صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ج1، ص423 و ج2، ص791. سفرنامه‌ی شاردن، ج4، صص1511 و 1536 و 1556 و 1559 و 1569. بخشی از دلائل این بخش از سایت http://alasar.blog.ir/1397/01/04/abolfotuh گرفته شده است.»

اوّلاً آقای وکیلی بر خلاف ادّعای خود تمام دلائل این بخش را از وبلاگ آثار گرفته و هیچ نوآوری نداشته است. خوب است ایشان بفرمایند کدام دلیل را از خود افزوده‌اند که ادّعا کرده‌اند تنها «بخشی از دلائل این بخش از سایت الآثار گرفته شده است.»؟!

ثانیاً چرا در میانه‌ی این بخش به وبلاگ آثار ارجاع داده؛ در حالی که ادامه این بخش نیز برگرفته از وبلاگ آثار است؟!

ثالثا اگر فرضاً بخشی از دلائل و نه همه‌ی آن برگرفته از وبلاگ آثار بود؛ چرا به طور مشخص تعیین نشده است؟! تمام جملات این بخش از وبلاگ آثار برداشته شده و تنها ظاهر آن‌ها تغییر کرده است. حتی ارجاعات و پاورقی‌ها نیز متعلق به وبلاگ آثار است.

رابعاً چرا حتی در این ارجاع مبهم و ناقص منبع اصلی خود را پس از ذکر دو منبع دیگر آورده‌اند؟! جالب آن که حتّی ارجاع به این دو منبع نیز کاملاً کپی‌برداری از وبلاگ آثار است و خود هیچ رجوعی به آن نداشته‌اند و تنها آدرس‌هایی را که وبلاگ آثار آورده، کپی کرده‌اند.

خامساً نه تنها همه‌ی محتوای کتاب در این بخش متعلّق به وبلاگ آثار است که حتّی بعضاً عبارات وبلاگ آثار عیناً کپی‌برداری شده؛ بی‌آن که قواعد نقل قول رعایت شود. مثلاً در صص228 و 229 می‌نویسد: «سبک و سیاق گزارش با زمان...شیخ یوسف بناء می‌شناخته‌اند.» که در این جا 7 سطر از عبارات وبلاگ آثار کپی‌برداری شده؛ بی‌آن که در گیومه قرار داده شود یا با فاصله دادن از حاشیه یا به روشی دیگر از سطور دیگر کتاب تمایز داده شود!

8. در ص290 در پاورقی نوشته است: «1. در مطالب این بخش از کتاب سیاست در عصر صفوی آقای جعفریان و به خصوص از تحقیقات وبلاگ http://alasar.blog.ir استفاده زیادی شده است.»

اولاً معلوم نیست که مقصود از «این بخش» دقیقاً چیست؟ اگر مقصود همه‌ی فصل هفتم است؛ چرا نویسنده به طور دقیق مواردی را که از وبلاگ آثار نقل کرده ارجاع نداده است؟

ثانیاً ایشان باز هم کتاب «سیاست در عصر صفوی» را بر وبلاگ آثار مقدّم داشته؛ در حالی که حجم مطالب نقل شده از وبلاگ آثار چندین برابر آن است.

ثالثاً ایشان آن چه از کتاب سیاست در عصر صفوی نقل کرده، به طور دقیق مشخص کرده؛ اما بیشتر منبع بیشتر مطالبی را که از وبلاگ آثار نقل کرده مخفی نموده است.

رابعاً ایشان در میانه‌ی فصل هفتم چند جا ارجاعات مبهم و ناقصی داده که سبب شده تصور شود که مطالب اخذشده از وبلاگ آثار به همین‌ها محدود است؛ در حالی که حجم مطالب چندین برابر است.

خامساً ایشان تعبیر «استفاده‌ زیادی» را به کار برده است که به هیچ وجه گویای کپی کامل ده‌ها صفحه نیست! گفتنی است فصل هفتم 103 صفحه دارد (289-392) که از ص293 تا ص370 و نیز از ص381 تا 392 یعنی تقریباً 88 صفحه کپی‌برداری از وبلاگ آثار است. آیا به رونویسی 88 صفحه از 103 صفحه، بدون ایجاد محتوا یا لفظ جدید، «استفاده» می‌گویند؟!

حقیقت آن است که اگر حجم دقیق مطالبی که از وبلاگ آثار کپی شده، معلوم بود؛ خواننده به راحتی متوجه کم‌ارزش بودن کتاب تطهیرالشریعة و خالی از تحقیق و نوآوری بودن آن می‌شد؛ لذا آقای وکیلی سعی کرده مقدار واقعی کپی‌برداری را مخفی کند و در عین حال با ارجاعات مبهم و کلّی، راهی برای دفع حملات احتمالی و اتّهام سرقت، داشته باشد.

9. فصل «میرلوحی و ابوهاشم کوفی» از صفحاتِ 326 تا 334 تماماً برگرفته از وبلاگ آثار است. در ابتدای این فصل می‌نویسد: «یکی از محققان محترم در این باره می‌گوید:...» طبعاً مقصود از «یکی از محققان محترم» نویسنده‌ی وبلاگ آثار است که آقای وکیلی ترجیح داده از او به صورت مبهم یاد کند. علاوه بر این ایشان نه ابتدا و انتهای نقل قول را مشخص کرده و نه از شیوه‌های رایج نقل قول «گیومه، فاصله دادن و ...» استفاده کرده است. ایشان هیچ تمایز روشنی میانِ نقل قول‌ها و متن خودشان قرار نداده است. پاورقی‌ها نیز تماماً متعلق به وبلاگ آثار است که از ظاهر کتاب معلوم نیست؛ چون بین پاورقی‌هایی که متعلق به وبلاگ آثار است با پاورقی‌های آقای وکیلی تمایزی دیده نمی‌شود.

همچنین در ص333 می‌نویسد: «کتاب نصیحة الکرام... همچنان که خواهد آمد و بعضی از محققان به درستی تشخیص داده‌اند متعلق به خود او است.» سپس در پاورقی چنین ارجاع داده: «نک: مقاله اخباری‌گری پیدایش‌ها و پیامدها. در مجله حوزه، آذر و دی- بهمن و اسفند 1377 شماره 89 و 90 و رک. وبلاگ http://alasar.blog.ir/1397/11/14/nasihah »

شگفتا که ایشان چنین وانمود می‌کند که این تحقیق از خود او است و در میانه‌ی تحقیق به موافقت بعضی از محققان یعنی نویسنده‌ی مقاله‌ی اخباری‌گری و نویسنده‌ی وبلاگ آثار هم اشاره می‌کند! در حالی که این تحقیق تماماً متعلق به وبلاگ آثار در همان آدرس مذکور است و حتّی این اشاره به سابقه‌ی بحث نیز کپی‌برداری از وبلاگ آثار است! در وبلاگ آثار به آدرسhttp://alasar.blog.ir/1397/11/14/nasihah  آمده است:

«همان‌گونه که آقای علی‌اکبر ذاکری به درستی دریافته، نویسنده نصیحةالکرام و بسیاری از کتبی که در همین کتاب به آن‌ها ارجاع داده شده، در واقع خودِ میرلوحی است. (نک: مقاله اخباری‌گری پیدایش و پیامدها، مجله حوزه، آذر و دی - بهمن و اسفند 1377، شماره 89 و 90- آدرس مقاله:  http://yon.ir/jzr0d  )»

آیا چنین ارجاعاتی نشان‌دهنده‌ی امانت‌داری آقای وکیلی است یا برعکس عدم صداقت و امانت ایشان را نشان می‌دهد؟!

10. صفحات 415 تا 419 کتاب از وبلاگ آثار کپی شده و به آدرس  http://alasar.blog.ir/1397/03/13/Fakhr ارجاع داده شده است.

نظرات  (۱۱)

متآسفانه این جریان عرفان مصطلح ، آفتی ابلیسی شده است بر تنها دین تحریف نشده الهی که باید با افشاگریهای زینب (س) گونه ماهیتشان برملا شود .

بزرگشان ( که فعلا زنده هست)گوید : لا تاخذنی سنه و لا نوم ..... که شبیه هست به حرف سَلَفش گه میگفت : سبحانی ما اعظم شاءنی...... 

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

الهی ، خودت بر دینت رحم نما !

سلام اگر واقعا آقای وکیلی جرم کردند شکایت کردید اگر نکردید چرا 

اگر کردید نتیجه چیشده؟ 

پاسخ:
وعلیکم السلام و رحمة الله
چون در همان زمان که بنا بود پیگیری کنم،ناگهان کشور دچار بحران کرونا شد و چند ماه امور مملکت مختل گشت.

سلام اون طوری که من برداشت کردم ظاهرا فشار از طرف تفکیکیان نسبت به وبلاگ شما به این دلیل که دلیلی برای رد مطالب آقای وکیلی ندارند باعث شده که این همه تو سایتتون هیایو به پا کنید و الا با این همه استناد دادن تو کتاب تطهیر الشریعه به وبلاگ شما و تشکر کردن از شما معنی نداره که این طور داد و بیداد کنید خب چرا قانونی اقدام نمی کنید یا با خود آقای وکیلی صحبتی نمی کنید

پاسخ:
وعلیکم السلام
در خصوص ارجاعات آقای وکیلی مطلب واضح است استنادات را با دقت بخوانید.
برداشتتان در خصوص فشار و تفکیکیان و... نیز صرفا توهم است.

سلام دوباره

ولی انصافا مطالب و تحقیقاتی که تو زمینه کتاب حدیقة الشیعه انجام دادید بسیار قابل تحسینه من خودم خیلی استفاده بردم و ازتون تشکر میکنم. البته آشنایی من با سایت شما از طریق کتاب تطهیر الشریعه بود و من خیلی تعجب کردم که این همه هیاهو برای چیه نمیدونم با اینکه تحقیقات شما و تکمیل کردن به نحو کاملا تحسین برانگیز از طرف نویسنده کتاب تطهیر الشریعه یه کار علمی فوق العاده ایه که بسیار قابل استفاده اس.

البته باز هم من جوابم رو نگرفتم نزدیک به یک ساله از چاپ کتاب گذشته چرا بدون اینکه از طریق قانونی اقدام کنید مثل تفکیکیها تو فضای مجازی هیاهو به پا کردید نمیدونم!

باز هم به خاطر کار علمی ارزشمندتون ممنونم.

پاسخ:
وعلیکم السلام
توضیحاتی که لازم بود بنده عرض کردم و در قالب چند پست وبلاگ قرار دادم. اگر ابهامی هست و خیلی برایتان مهم است می توانید از طریق ارتباط حضوری یا تماس تلفنی مطرح کنید و ‌پاسخ تفصیلی تر بگیرید.
خدانگهدار 

سلام فایل صوتی حاج آقای وکیلی رو امروز گوش کردم، احتمالا شما هم گوش کردید، صحبتهاشون کاملا منطقی بود، به نظرم شما یه مقداری بی انصافی کردید.

 

پاسخ:
وعلیکم السلام 
ما از شما و آقای وکیلی معذرت خواهی میکنیم که 200 صفحه مطالب ما را برداشتند و بدون اجازه و بدون ارجاع درست در کتابی چاپ کردند و همایش گرفتند و به نام ایشان رونمایی کردند. واقعا عذرخواهی میکنم. از شما هم تشکر میکنم. 

فقط مناظره حضوری 

متاسفانه کسی که اراجیف اون لاله زاری و بچهاش رو تو مخش فرو کنه و ذهنی کج و فطرتی ناصاف بار بیارد توقع نیست که مطالب حق را بفهمد و مثل یک حمار مقلد کلمات بزرگترا میشن

وقتی علامه طباطبایی رو رها کرده و رفته به یه عوام فحّاش(حداد) چسبیده برای اخذ معارف، نتیجه خودش و شاگرداش مشخصه

نقد کتاب ها و حرفهای این فرقه تضییع عمره، باید در جهالتشان غوطه ور باشند

  • محمد احسان
  • سلام علیکم. 

    اولین استناد حقیر به باطل بودن مطالب شما از حیث حسادت بی حرمتی و بی احترامی به بزرگان از جمله آسید هاشم حداد  است. 

    به این سوال پاسخ دهید که چرا قانونی پیگیری نمیکنید؟؟؟

    ظاهرا قدرتتان به آشیخ محمد حسن عزیز نمی رسد که اینطور هیاهو علیه این عبد خدا به پا کردید 

     قطعا از جوب‌ شیطان درحال ارتزاقید. 

    استغفار کنید و درمحضر خدا حیا کنید.  

     

    پاسخ:
    سلام علیکم لا نبتغی الجاهلین

    سلام علیکم. با استنادات شما جایی برای بحث نمی‌ماند. عواقب تقلب علمی در خارج کشور به گونه‌ای است که اگر یک نمونه از این تقلب ها برای وزیر یک کشور رخ داده باشه، از وزارت خلع یا مجبور به کناره گیری می‌شود و مدرک دکترایش را پس می‌گیرند (نمونه https://www.hamshahrionline.ir/amp/200459/) اما در سیستمی که سرکرده های آن با تقلب قله ها را فتح کرده اند چه امیدی به پیگیری می‌توان داشت

    پاسخ:
    وعلیکم السلام تشکر

    ایشون در این زمینه از شاگردان به حق ملاصدرا هستند. 

    اگر بگوئیم استاد وکیلی در علم رجال شاگرد شما هستند راضی می شوید؟ اگر میخواهید بگوئیم شم از آیات الهی شبیری و مددی اعلم هستین؟ 

    اهل علم سواد دارند و استاد وکیلی رو بدون کتاب تطهیرالشریعه میشناسن. 

     

    کشور قانون دارد، ایام کرونا بود و نشد شکایت کنیم چه حرفی است؟!

    پاسخ:
    یادم نمی‌آید وکیلی در کلاس من بوده باشد. اول چیزی که ما یاد شاگردان می‌دهیم راستگویی و امانتداری است نه سرقت علمی!
    وانگهی شما دوست عزیز گفتنتان با نگفتنان مساوی است! 
    ضمنا دلمان نخواست شکایت کنیم، به شما چه؟ مگر هر کس حقش ضایع شد موظف است شکایت کند؟ برای عقلا شواهد را گذاشتیم؛ با کسانی هم که کلا نمی‌فهمند، حرف جدیدی نداریم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی